پاورپوینت بررسی هویت معماری ایران در دوران معاصر بخشی از مطلب همچنانکه در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... مشهود میباشد، در معماری معاصر نیز بحران غریبی، گریبانگیر جامعه امروز ایران شده است که رنگ باختن مفهوم هویت نیز جزئی از آن است. براساس آنچه پیشتر عنوان شد، همانگونه که فرهنگ عامه بر معماری مؤثر است معماری نیز بر رفتار شهروندان یک جامعه تأثیر متقابل دارد. اما سیمای شهری و معماری امروز ما به شدت از مفاهیم والای خود تهی شده و آثارش بر روح و روان جامعه نیز مشهود است. ساختمانها با فرمها، رنگها و مصالح ناهمگون، آنچنان ناموزون در کنار هم قرار گرفتهاند که انسان را به این فکر وا میدارد؛ شاید عمدی در کار باشد. قبل از ورود اسلام به ایران، معماری ایران تحت تأثیر شرایط مختلف سیاسی، فرهنگی مذهبی دارای مؤلفهها و مفاهیم عمیق و منحصر به فردی بود که ماندگاری آن حکایت از پایداری این مفاهیم در گذر زمان بوده است. در طول دوران مختلف با وجود جنگها و حملات وحشیانه، این مفاهیم به صورت کاملاً هوشمندانه و قاعدهمند توسط معماران اندیشمندان ایرانی حفاظت شده و اعتلا یافته است. معماران ایرانی چنان روحی در کالبد معماری ایران دمیدهاند که گویی پاسارگاد و نقش جهان با نفس آنها زنده است و گویی آنها روح ابدی خود را در معماری به یادگار گذاشتهاند. گذشته از معماری، در سایر زمینهها نیز تمدن ایران زمین شکوفا و سربلند بوده است. دانشمندان بزرگی چون ابوعلیسینا، ابوریحان بیرونی و... در این سرزمین زیستهاند و حاصل رنج خود را به جهانیان عرضه داشتهاند. شاعران گرانمایهای چون فردوسی و حافظ و سعدی که وجودشان افتخاری بر امروز ماست. اما اکنون کجاییم؟ چقدر به تاریخ و هویت خود وفادار بودهایم؟ آیا مسیر آنها را ادامه داده و تلاشهایمان را به ثمر نشاندهایم یا آنچنان از قله شکوه فروافتادهایم که توان نگاه کردن بر بلندای تاریخ خود را نیز نداریم؟ مفاهیم سنتی خود را چقدر به جهانیان عرضه کردهایم تا در عرصه جهانی، گمنام نمانیم؟ جز این است که به تاریخ خود وام داریم؟ به راستی مشکل کجاست؟ چرا در عرصهای که پیشتاز بودیم، اکنون نه قافله ایستاده و نظارهگر شدهایم تا دیگران راه را به ما نشان دهند؟ «شاید در میان راه ناتوان و سرگردان از حرکت پا ایستادهایم تا دستی از آسمان راه را بر ما بنماید!» در آغاز سده نوزدهم (دوره قاجار) ایران از اقتصاد جهانی کاملاً برکنار و جدا بود. بر اثر بحران و شکافهای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در پایان سده نوزدهم، اوضاع بهگونهای شکل گرفت که ایران در مسیر شبکه تجارت بینالمللی قرار گرفت و همین امر زمینه نفوذ اقتصادی غرب را هموار ساخت و به تیغ آن آشفتگیهای شدید اتماعی در ایران پدید آمد. در چنین شرایطی حکومت پهلوی شکل گرفت و به عقیده بسیاری، معماری معاصر ایران نیز از همین دوران آغاز میشود. دوره پهلوی آغاز ارتباط مستمر با غرب و ایجاد نهادهای اجتماعی و علمی و آغاز تمدنی صنعتی و مدرن بود، رشد سریع صنعت و واردات، ارتباط تنگاتنگ علمی و فرهنگی با غرب، مهاجرت روزافزون مردم و... باعث ایجاد ساختارهای جدید اجتماعی شد که این خود، زمینهساز شکلگیری عناصر جدیدی در معماری و سبب تغییر جهره مراکز شهری گردید. تغییر شیوههای زندگی، ارتباطات انسانی، مناسبات شغلی و خلاصه بسیاری از عملکردهای اجتماعی، نیازهای جدیدی را فراهم کرد که راهحال مناسبی را در حوزههای مختلف از جمله معماری و شهرسازی میطلبید. به ظاهر همه مشکلات معماری از این زمان شکل میگیرد. تکامل و پالایش الگوها و عناصر معماری ایران در دورههای مختلف ایران، سبب شده تا عناصر دارای هویتی مستقل از زمان شده و شأن تچریدی به خود گیرند. اما این مفاهیم و الگوها، نباید به صورت مستقیم در یک اثر معماری به کار روند، بلکه باید در طی روندی خلاقانه، به یک بیان یا ایده معماران تبدیل شوند. در طول دوران معاصر، اثر اندک معمارانی دارای چنین بیان معماری بوده است. عده زیادی یا به تقلید صرف از گذشته پرداخته یا اینکه این بیان معماری را به صورت التقاطی با عناصر مدرن در هم آمیختهاند. متأسفانه در معدود مواردی هم که در ارتباط شایستهای بین معماری سنتی و مدرن برقرار گردیده، معماری به صورت تک بنا در آمده و قابلیت هویتبخشی خود را از دست داده است. نمادهای شهری از مسجد گرفته تا بازار و میدان، جزو بخشی از روح شهر محسوب میشوند که علاوه بر هویت بخشی محیطهای شهری، ایجادکننده حس تعلق به مکان و نشانهای از وجود عقیدهای مشترک هستند. عدم شکلگیری عناصر لازم برای ارتباطدهی این نمادها با معماری امروز، علاوه بر احساس جدایی از گذشته، سبب قطع تداوم روند هویتی معماری ایران گشته است. به رغم دغدغه همیشگی معماران ایران در جهت برقراری پیوند با معماری گذشته و تأمین مداوم آن، عمدتا این تلاشها ناموفق بوده است. 3ـ3ـ10. منشأ و سیر تحول فضاهای فرهنگی، هنری در ایران اولین فضاهای فرهنگی هنری در ایران را میتوان زیگوراتها دانست. زیگوراتها حدود 50 متر بلندی، 11000 متر مربع مساحت قاعده داشتهاند و در محوطهای به مساحت 600000 متر مربع ساخته میشدهاند، برج میانی و بلندتر 35 متر مربع مساحت و 50 متر بلندی داشته است. چهار دروازه آن که طاق آجری محکمی دارد به بلندی 7 متر است و بر بام معبدی قرار دارد. با اینکه روح دینی این زمان در بتپرستی تجلی یافته است ولی به صورت نوعی ارتباط برقرار کردن با خدا بوده و راه رسیدن به آن به صورت پلکانی و رو به بالا بوده است. نشانهای از حضور والاتر در ارتفاعی بالاتر از مکان زندگی عادی. صلابت و محکمی و روزنههای کم به بیرون و احساس ناشناخته بودن درون کوهها و غیرقابل نفوذ بودن و مقدس بودن قله کوهها به عنوان اوج و انتهای یک حرکت، همگی در معماری زیگوراتها مشخص است. بنابراین میتوان گفت که کالبد اولین فضای فرهنگی هنری ایران نوعی معماری ارگانیک با استفاده از یک عنصر طبیعی که نشاندهنده نحوه دید مردم زمان به دنیا میباشد، است. بعد از زیگوراتها، مهمترین بنایی که منعکسکننده روح فضای فرهنگی زمان خود بوده است بنای تخت جمشید است که در فاصله سالهای 520 و 460 ق.م به وسیله داریوش و خشایار هخامنشی ساخته شد. این کاخ با استحکامات سنگینی در فلات مرتفع شرق بینالنهرین روی صفحهای پهناور، رو به دشت مشرف بر غرب ساخته شده است. مکان قرارگیری آن که خارج از شهر میباشد نشان از این میدهد که مکانی برای همایشها و نمایش قدرت بوده است. در این بنا هم شاهد پیکرتراشی، نقش برجسته و سایر هنرها در تلفیق با معماری هستیم. از دیگر فضاهای فرهنگی ابتدای تاریخ ایران میتوان از معابد و آتشکدهها را نام برد که نمایش روح دینی زمان خود بودهاند. در این زمان، مدارس هم به عنوان فضایی در نیایش گاهها وجود داشتند و آموزش به طبقه و گروههای خاص تعلق دشات و شامل آموزش موبدان و روحانیون و... میباشد. و یا اینکه متعلق به کاخهای سلطنتی و ساختمانهای دولتی میشد که شامل دبیرخانهها بود که تعلیمات لازم و از جمله خواندن و نوشتن آموزش داده میشد تا به تدریس علوم اداری و طب و فلسفه و... میرسید. و......
|