بخشی از مطالب این طرح که ابتدا به نظر می رسید به دلیل قرار گرفتن در بستری که کاربری شهری آن فضای سبز بوده و درآن مجوز ساخت صادر نمی گردد به نتیجه نرسد، بواسطه طرح ارائه شده، نه تنها موفق گردید که نظر شهرداری را در تغییر کاربری جلب نماید، بلکه بدون نیاز به مشاور محلی که معمولاً در این گونه کشورها ضروریست ؛ موفق به اخذ جواز برای طرح گردید . بستر طرح در جزیره لیدینگو در فاصله کمی از مرکز شهر استکهلم و در حاشیه ساحل یک خلیج قرار گرفته است، دسترسی به مقر طرح از طریق جاده ایست که در محور غربی بدان نزدیک شده و سپس با گردشی به شمال آن مماس می گردد و چون در جناح غربی زمین نیز فضای سبز طبیعی گسترده ای قرار گرفته، در واقع نمای غربی زمین بسیار پر اهمیت می شود . شاید به جرأت بتوان گفت زیباترین دیدها به جداره خلیج از مسیر این زمین می گذرد ، به ترتیبی که عابرین را وادار به تأمل و نظاره می کند . از این رو نمایندگان احزاب که عموماً گرایش سبز دارند در برابر مسدود شدن این منظره مقاومت می کردند. درجلسات مقدماتی به شهرداری قول داده شد که در طراحی سفارت از الگوهای متداول ساختمانی استفاده نشود و به نوع لایتجزایی، ساختمان و طبیعت در آمیخته شوند . درابتدا گزینه های گوناگونی درمورد جایگزینی و کالبد طرح ، تولید و مورد بررسی قرار گرفت اما بالاخره تصمیم گرفته شد تا ساختمان با حداقل عرض و در منتها الیه شرقی زمین مستقر گردد، تا کمترین مانع را از زاویه دید محور دسترسی شمالی برای شهروندان ایجاد کند که طبیعتاً در این حالت ضلع طویل ساختمان در جهت طول زمین قرار می گرفت وتنها برجستگی دربستر زمین، خط آسمان بنا، که درمحور دید جاده دسترسی نیز قرار می گرفت، در زاویه غربی قابل ادراک می گردید . جهت ایجاد فضا، یک مخزن کشیده از جنس بتون در درون زمین در نظر گرفته شد که از دیواره های دندانه ای مجوف برخوردار می باشد.(Vault) سپس یک پوسته از جنس چوب بلوط که معمولاً نمای ساختمانهای جزیره از آن ساخته شده اند ، با فاصله ای بر روی مخزن نهاده شد. (Soft skin) بخشی از میانه پوسته باچند برش به سوی پائین و بالا دوران یافته است . شیب زمین که از سوی جاده به ساحل حدود ۷% می باشد، اختلاف رقومی، حدود سه طبقه مابین شمال وجنوب زمین ایجاد می کند که به دریافت نور و منظر در جداره جنوبی مدد رسانده در حالیکه بخش شمالی پوسته تقریبا به بستر طبیعی مماس گردیده است . چند مکعب متشکل از سطوح شیشه ای (soft skin) که با زوایای تابشی زمستانی ، میان فصلی و تابستانی بریده شده در درون مخزن و زیر پوسته و با فاصله از جداره ها نهاده شده است. این برش ها همچون حیاط های مرکزی نور و هوا را برای فضای درونی تأمین می کردند. در سازه بخش میانی، که درون مخزن دفن شده و سطح فوقانی آن با شیشه با ضریب انعکاس بالا به صورت یک آینه تخت پوشیده شده، از تیرهای افقی استفاده گردیده که در دو انتها به دیوار مخزن تکیه کرده و در میان به یک خرپای میانی متصل اند ، در نتیجه در میان این بخش ستونی وجود ندارد . یک میله(tube) ، محوری طویل در طول مخزن بتونی که به صورت یک خرپای ویراندل سه بعدی می باشد به صورت ستون فقرات بنا عمل کرده و علاوه بر نقش سازه ای ، حمل شبکه و عناصر تأسیساتی را بر عهده داشته در عین حال محورامن و اصلی ارتباطی این طرح را نیز پدید آورده است . در واقع سازه در این طرح به صورت نمادین منعکس کننده حس درونی فضا و افت و خیز آن می باشد. چند شیبرو در بخش شمالی ، درونی و بیرونی و چند پله و یک آسانسور پانورامیک ، ارتباط عمودی ساختمان را تأمین می کنند. پارکینگ، تأسیسات و بخش خدماتی که نیاز به نور ندارند در بخش جنوبی در زیر پوسته در درون مخزن گذارده شده اند. محوطه این طرح در جهت شمال و جنوب شیار زده شده که در بخش میانی با چند تاخوردگی و برشهایی در دیواره غربی مخزن امکان دید ، نور و هوای طبیعی را در لایه پائینی مخزن فراهم می آورد.بدین ترتیب در حالیکه از بیرون از این بنا به جز پوسته ای از جنس الوارهای چوبی که در ضمن بخشی از محوطه سازی را پدید آورده، دیده نمی شود. چ در اين طرح که از لحاظ هندسي از تقارن قوي برخوردار است، تودهاي از مادّه در مرکز بنا با آسمان تهي شده و چون گردابي، آسمان را ابتدا به مرکز و سپس به قعر خودفرو برده، در حالي که از سوي ديگر ماده با ارتعاشات متواترِ فرارونده به صورت پلکاني به سوي آسمان سرکشيده است. اين حفره که در جهت خورشيدي از ميان به دو نيم گرديده ، اسطوره شکاف عالم را به ذهن ميآورد. سطح پلکاني که دربيرون بنا وبر بام آن امكان نمايش در فضاي باز را فراهم مي سازد، تالارهاي نمايش را در زير خود جاي داده است . در كانون تالارها، يک فضاي هشتضلعي به ارتفاع سه طبقه نهاده شده که لايه زيرين آن چون يک حوضخانه، فضاي چايخانه اي را به دور خود سازمان داده است. بر فراز آن تالار انتظار و بالاخره در سطح سوم فضايي با ديوارهاي کدر وسنگين و سقف شفاف قرار گرفته است. اين فضاي كشيده كه بر تارك نور دارد ودر بن آب،فضاي مقدس معابدِ آب و نور را به ذهن متبادر ميسازد. در دو سوي اين مركز تهي ،فضا هاي نيمه شفافي استقرار يافته که پلهاي معلق وشفاف از درون آن عبور و به وروديهاي جانبي متصل ميشوند. در زير اين پل ها و اضلاع شرقي و غربي، نگار خانه ها قرار گرفتهاند. اين دو فضاي نيمه شفاف که شبها با نور لاجوردي روشن ميشوند، در ترکيب با ساختمان توپر آجري مانند کاشيکاري، جدارههاي سبک و با تلألؤ ايجاد ميکنند. چهار برجک در چهار کنج و در ميان حياطهاي مرکزي در نگارخانه ها، تربيع کنجها (فرشتههاي نگهبان) را که امري کهنالگويي است، به نمايش ميگذارند. در جداره شمالي اين بنا يک آبنماي وسيع قرار دارد که جداره هاي آن با رواقها و بازارچه هنر تعريف شده است. مخاطبين پس از عبور از دروازهها، از طريق دو پل به يک جزيره مياني وارد شده ، سپس از روي سنگ ها، بر فراز آب، گذر كرده با انجام نمادين آيين وضو ، واردفضاي تهي مركزي ميشوند. اين در حالي است که ورودي فضا، از ميان کوشک و دروازه جداره شمالي که با پيادهروي شهر ترکيب شده است، در محور ديد قرار ميگيرد و همچون ديگر ابنيه سنتي دسترسي از اين دروازه به درون ، بدون گذر از مسير گفته شده مقدورنيست. در واقع اين طرح از دو بخش اندروني وبيروني تشكيل شده است كه بخش بيروني، كاركردهاي نمايشي وارائه كالا وآثار را در غالب فضاهاي گفته شده دربرمي گيرد و بخش اندروني اين بنا كه در سه سطح در حول سه حياط مرکزي ممتد که هر يک واجد هويت ويژهاند شکل گرفتهاست، مجموعه فضاهاي آموزشي، اطلاعاتي و مديريتي را در خود جاي داده است . در انتها مي توان گفت ؛در شکلگيري اين طرح، ارتباط با فرهنگ منطقهاي، از سه مسير گفته شده مفاهيم و معاني ،هندسه و اشكال و نوع مواد و مصالح به کار گرفته شده، صورت گرفته است. در حالي که فن آوري نوين ساختماني در سازه و تأسيسات و با کاربرد موادي مانند فولاد و شيشه و بتون در ترکيب وارد شدهاست ، براي ايجاد خلوص و سادگي در ساختار فضا از زبان هندسي روشن استفاده گرديده و بدين ترتيب تفکر منطقهاي و جهاني در هم آميختهاند تا هويت ويژهاي را آشکار سازند.
|
کلمات کلیدی مرتبط: معماری ,مركز بين المللي فرهنگي ,اصفهان اثر فرهاد احمدی ,پاورپوینت بررسی , |
|
|
|