پاورپوینت بررسی تأثیر فرهنگ بر کالبد معماری بخشی از مطلب تجمع انسانی و ارتباطات آنان با یکدیگر و همبستگیهای اجتماعات و جامعههای بشری، حرکتها و خلاقیتهای پیوند یافته با طبیعت و فضاهای جغرافیایی، بیتردید کوششها و تلاشهایی است که در مجموعههای فرهنگی اقوام و ملتهای جهان صورت میگیرد و فرهنگ به معنای درست انسانی و اجتماعی خود، تمام عناصر مادی و غیرمادی را در بر میگیرد که هرکدام به گونهای خاص بر آثار هنری و از جمله فضاهای معماری تأثیر میگذارد. بدین اعتبار اندیشه بشر در هر محیط جغرافیایی در ساختن بناها و سکونتگاهها و فضاهای شهری مؤثر است و محیط زیست و چگونگی ساختمانها و کاربردهای انسانی آن هم در شکیگیری اندیشهها و عاطفهها و برداشتها معنوی انسان اثر میگذارد و این تقابل، حرکت انسان را به سوی تحول و تکامل نظم میدهد به گونهای که گاه تفکرات مابعدالطبیعی انسان با مثالها و نمونهبرداریها از پدیدههای مادی و ساختمانی تبیین میگردد، عوامل مؤثر در شکلگیری فضای معماری عبارتند از: عوامل مادی، عوامل محیطی، عوامل کارکردی و عوامل فرهنگی عوامل فرهنگی، جنبههای زیبایی شناسانه است که همواره انسان را به آفرینش آثار بدیع تشویق میکند، خواستهها، آرمانها و معیارهای زیباییشناختی انسان ثابت نیست و به همین سبب آفرینش در هنرها ادامه خواهد یافت. گرچه دگرگونی در معیار و ارزشهای زیبایی شناسانه به این مفهوم نیست که همه الگوها و صورتهای هنری به یک نسبت در حال دگرگونی است، بلکه برخی الگوها پایدارتر از سایر الگوها هستند. سطوح و لایههای گوناگون ارزشهای زیباییشناختی عبارتند از: 1. ارزشها و صورتهای پایدار و کهن 2. ارزشها و صورتهای نیمه پایدار یا سبک 3. ارزشها و صورتهای زودگذر یا مد . فضا، معماری و فرهنگ از آنجا که طبق تعریف، فرهنگ به معانی درست انسانی و اجتماعی آن، تمام عناصر مادی و غیرمادی جامعه را در برمیگیرد لذا به گونهای خاص بر آثار هنری و از جمله فضاهای معماری تأثیر میگذارد و این تأثیر از نوع متقابل است. آنچنان که اجتماعینگری محیطی به آن اعتقاد دارد. یعنی همانطور که اندیشه و فرهنگ آدمی در ساخت بناها و فضاهای شهری مؤثر است محیط زیست و چگونگی ساختمانها و کاربردهای انسانی آن هم در شکلگیری اندیشهها و عاطفهها و برداشتهای معنوی انسان اثر میگذارد و این تقابل، حرکت انسان را به سوی تحول و تکامل نظم میدهد. به گونهای که گاه تفکرات معنوی انسان با مثالها و نمونهبرداریها از پدیدههای مادی و ساختمانی تبیین میگردد. به عنوان مثال هرم مصری بیان کامل فرمی است که از زمین به هیأت تودهای مستولی سربرمیآورد که این نشاندهنده فرهنگ و ایدئولوژی خاص مصریان مبنی بر مطلق بودن ازلی و ابدی پادشاهان و فراعنه است. برعکس معماری چین که بیان قدرتمند وجود نوعی هماهنگی با طبیعت است و نه سلطه بر آن، بیان فروتنی انسان است به فضای کیهانی. یعنی آنچه مردم بدان اعتقاد دارند. طبق تعریف آمده است که معماری، آیینی است که در کنار آن بسا آیینهای دیگری وجود دارد که جامع همه این آیینها و افق برتر و فراگیرنده فرهنگ است. به عبارت دیگر هر جامعهای با هر سیستمی که اداره شود و هر نوع ایدئولوژی که بر آن حاکم باشد، دارای اهداف و آرمانهای خاص خود میباشد. وظیفه اصلی فرهنگ، نمایش این ایدههای ذهنی است به وسیله نمود اشکال عینی در فرآیند این استحاله معماری، نقشی اساسی به عهده دارد. هرمان موتسیوس نظریهپرداز آلمانی چنین میگوید: «معماری، وسیله واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست و هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت بخشد و به این ترتیب نمودی خواهد بود برای سنجش این فرهنگ. به عبارت دیگر هر ساختمانی یک شاهد فرهنگی است. چه به مفهوم خوب و چه به مفهوم بد. از این رو یکی از عوامل موثر در شکلگیری فضای معماری عامل فرهنگی است که در کنار سه عامل مادی، محیطی و کارکردی قرار دارد. این عامل جنبه زیباییشناسانه دارد که همواره انسان را به آفرینش آثار بدیع تشویق میکند. در اینجا برای توضیح بیشتر به سطوح و لایههای گوناگون ارزشهای زیباییشناختی اشاره میکنیم که عبارتند از: ارزشها و صورتهای پایدار و کهن همچون پدیدهها و جلوههای عمیق فرهنگ ملی و دینی که منجر به خلق الگوهای ماندگار میشود چرا که از عوامل و پدیدههای اصلی فرهنگی و تمدن یک قوم یا ملت ناشی شده است. این الگوها در عین پایداری در گستره تاریخ و جغرافیا بسیار پویا هستند. ارزشها و صورتها و الگوهای نیمهپایدار یا سبک این الگوها به لحاظ تاریخی دورهای میان مدت را در برمیگیرد. ارزشها و صورتهای زودگذر یا مد مد در اثر دگرگونیها و تبادلات فرهنگ و هنری میان قومها و ملتهای گوناگون پدید میآید که گستره زمانی کوتاه داشته و در ارکان هنر جامعه تأثیر ساختاری ندارد. در اینجا باید خاطرنشان ساخت که تأثیر فرهنگ بر معماری از طریق عوامل فرهنگی در هر سه لایه اتفاق میافتد و دوام این تأثیر متناسب با دوام نحوه زندگی ماست. به عبارت دیگر تا زمانی که فرهنگی را پذیرفته باشیم تأثیر آن بر معماری ما نیز محفوظ خواهد بود. در صورت تغییر فرهنگ، تأثیر آن به مرور کمک شده تا نهایتاً به شکل دیگری تبدیل گردد. یعنی تحول و توسعه مفاهیم باعث به وجود آمدن شکلها و فرمهای نو خواهد شد. نمونه این مسأله هم فرو ریختن چارچوبهای کهن در دوران مدرن میباشد. زمانی که عناصر شاکله اصلی فرهنگ به زمین و این جهان معطوف شد. زمانی که قدرت و حکومت جنبه قدیمی خود را از دست داد. تحرک و پویایی جایگزین ثبات، همشکلی و یکسانی جایگزین سلسله مراتب، وحدت عالم جایگزین تجزیه آن و... شد. بدین ترتیب در الگوهای زیباشناسانه تغییرات شگرفی روی داد. مقیاس انسانی جایگزین جبروت خدایان شد کوچک، زیبا جلوه نمود. فنآوری منطق زیبایی محسوب گردید و دهها پیامد دیگر که همه و همه ناشی از تغییر فرهنگ در بین ملتهاست.» آری، تغییر فرهنگ تأثیرات شگرفی بر عناصر معماری و فضاهای خلق شده توسط این عناصر میگذارد. این تأثیرات در حالت کلی در دو سطح اتفاق میافتد: 1. سطح آشکار نیات و نمادهای آگاهانه در این سطح فرهنگ بر معماری که نمودار سیستم ارزشی نظام حاکم است تأثیر گذارده و به آن فرم میدهد. 2. سطح زیرین آرمانها و پندارهای ناخودآگاه در این سطح فرهنگ به گونهای غیرمستقیم از آنجا که یکی از پایههای اصلی زندگی روانی انسانهاست، بر معماری اثر میگذارد. و....
|