پاورپوینت بررسی موزه هنرهاي معاصر کياسما (Kiasma Iconic) هلسينکي، فنلاند
تاریخ ایجاد02/12/1397 12:00:00 ق.ظتعدادبرگ: 45 اسلاید دارای نقشه و تصاویرقیمت: 6500 تومان
تعدادمشاهده4
پاورپوینت بررسی موزه هنرهاي معاصر کياسما (Kiasma Iconic) هلسينکي، فنلاند
بخشی از مطلب خياسما - مشتق از حرفيوناني خي به معناي تبادليا تقاطع - کلمه رمزي بود که استيفنهال در تعريف طرح خود براي مسابقهي طراحي موزهي ملي جديد هنرهاي معاصر در هلسينکي به کار برده بود. هرچند اين واژه قرضي اغلب در صحبت از کالبدشناسييا ژنتيک به کار ميرود تا معماري، به گفته خودهال، چفت و بست زيربنايي طرح را تشکيل داده است، «... وصل رمز و راز درون با افق بيرون، دو دست که در هم رفته اند، دعوتي عام که به زبان معماري بيان شده است» اتخاذ املاي فنلاندي کلمه براي نام دايم بناي تمام شده شاهدي است بر برداشت هوشمندانهيهال از خلاصهي برنامهي مسابقه، زمين محل طرح و، شايد مهمتر از همه، روح فنلاندي. اين بناي جديد بر آن است تا موزهي هنرها را دوباره به عنوانيک نهاد تعريف کند و تصوير نخبه گراي خزانهي گنج را به تصوير مکان اجتماع مردم تغيير داده است.يک مجموعه آثار کاتوليکي، طيف وسيعي از رخدادهاي گوناگون، و افزايش ساعات بازديد به قصد جلب بيشترين بازديدکنندگان ممکن صورت گرفته است. محل بناي جديد در موقعيت خوبي قرار دارد تا از ايده هنر به عنوان وسيلهي تعامل مردم حمايت کند. اين قطعه زمين مثلثي شيبدار، که در سمت غرب آن مانرهايم تي، مسير سوارهي مهميکه به مرکز شهر ميرسد قرار دارد، در ميان نهادهاي مهم عموميو فرهنگي قرار گرفته است: مجلس و موزهي ملي در غرب، تالار فنلاند، کار آلتو در شمال، و ايستگاه هلسينکي کار اليل سارينن در شرق پيکره مارشال مانرهايم، پدر فنلاند مدرن، در نزديک مرز غربي محل بنا واقع شده است. اين مکان، هرچند موقعيتي مرکزي دارد، در جنوبي ترين نوک ناحيه اي واقع شده که از آن چنان که بايد استفاده نشده است اين ناحيه باقيمانده نقطه تلاقي دو شبکه شهر، محوطههاي راه آهن ، و خليج توئولو است. در طي سالها، براي اين ناحيه پيشنهادهاي طرح ريزي شهري متعددي ارائه شده است. در طرح سال 1964 آلوار آلتو، اتصال خليج توئولو به شهر بايک رشته تراس و قرار دادن نهادهاي فرهنگي در طول ساحل غربي آن پيشنهاد شده بود ؛ متاسفانه فقط تالار فنلاند ساخته شد. در طرحهال براي مسابقه، ادامه بخشيدن به خليج توئولو از سمت جنوب با زمين موزه پيشنهاد شده بود، کهيک بار ديگر بر نقش فرهنگي اين بخش از شهر به واسطه اتصال فرهنگ با طبيعت تاکيد ميشد طرح از تلفيق سه عنصر پديد آمده است:يک نوار آب و دو نوار ساختمان. با عقب راندن بنا تا ضلع شرقي زمين، ميدانچهي جديدي بايک آبنماي دراز براي پيکره مانرهايم در مجاورت خيابان ايجاد ميشود. بناي غربي راست خط است اما نوار شرقي، که فرميخميده خط و تابيده دارد، در جبهههاي جنوبي و شرقي، در جايي که به شبکه شهر ميپيوندد بريده شده است. در انتهاي شمالي زمين، سه نوار همديگر را قطع ميکنند. انتهاي باز حجم خميده خط به فرم غالب بدل شده که به سوي چشم انداز طبيعي تن کشيده است. نماي شمالي که فرورفتگي عميق دارد، در تضاد با نماي صاف جنوبي، هندسههاي متعددي را که کل محوطه را تحت تأثير قرار ميدهند به چشم ميکشد. آب از ميان جسم بنا ميگذرد و به آبنماي کوچکي در تراز کف پاييني ميريزد، حرکتي که براي پيوند زدن آبنماي آينه اي و امتداد خليج توئولو صورت گرفته که در طرحهال براي مسابقه تصوير شدهبود. دسترسي سواره بر پارکينگ و تحويل محموله با ملاحظه تمام در تراز پاييني، کنار کارگاههاي موزه، انبار و اتاقهاي تأسيسات پنهان شده است. همين سبب شده تا تراز بالاي زمين - تراز مرکز شهر - تماماً به تجهيزات عموميرايگان اختصاصيابد. دفاتر، رختکنها و تالار با 230 صندلي در قسمت شرقي بنا قرار دارند، و در سمت غرب ميز اطلاعات / فروش بليط، فروشگاه موزه و کافه اي قرار گرفته که به تراسي عموميو آبنماي آينه اي باز ميشود. ورودي موزه در انتهاي جنوبي بناست که براي رسيدن به آن بايد از حياط جلويي سنگفرش خاراي آن رايوهاني پالاسما طراحي کرده است سايباني از شيشه در قاب فولادي از شکاف عمودي بين نوارهاي بنا رو به بيرون امتداد مييابد تا بازديدکنندگان را به داخل بنا دعوت کند. جلوه فروتنانهي نماي ورودي از بيرون نقطه مقابل درخشاني است براي منظره بهت آور فضاي خالي باريک و دراز و تابيده در درون که قلب موزه را تعريف ميکند. رامپي از ديوار خميده شرقي اين فضاي خالي بالا ميرود و به نقطه تلاقي مهم نوارهاي بنا و آب ميرسد. ورود به تراز اول گالريها از اين پاگرد صورت ميگيرد. مجموعههاي صف گالريهايي با ارتفاع مضاعفيک در ميان در اين سو و آن سوي حفره مرکزي از چهار تراز دو نيم شدهي بنا بالا ميروند. مجموعهي دايمي- که هر ساله تغيير ميکند - در گالريهاي پاييني به نمايش گذاشته ميشود، و نمايشگاههاي متغير در ترازهاي بالاتر برگزار ميشوند. نظم زيربنايي بنا را نميتوان اازيک نقطه مشرف درک کرد، اما با حرکت در فضاي خالي، اين نظم به شکلي سينمايي بر بازديدکننده آشکار ميشود. اين معماري خاص گردشگرهاست، منتها مسير معيني را تجويز نکردهيا برتر از بقيه قرار نداده است. آسانسور، پلکانها و رامپهاي متعدد با گالريهايي که در ترازهاي دو نيم شده قرار دارند همراه شده اند تا چندين خط سير به وجود آورند. گذرگاه بين اتاقها که هرگز بر محور اتاق قرار ندارند - به صورت قطري است، با حرکتي زيگزاگي، يا از طريق راهرويي با ارتفاع دو تراز صورت ميگيرد که از سقف نور ميگيرد و به نماي خميدهي شمالي - شرقي بنا چسبيده است. مسير حرکت در بنا هميشه به حفرهي مرکزي ختم ميشود که نقش جهت دهنده دارد. و.....