پاورپوینت مبانی رابطه فرهنگ و معماری در ایران بخشی از مطلب تا پیش از کوچ آریاییان به ایران ،تیره ها و ملت هایی نه چندان شناخته شده در ایران زندگی می کردند که معماری پپیشرفته ای داشتند.تپه زاغه یکی از مراکز اولیه کشاورزی در ایران است که این مکان در دشت قزوین قرار دارد و آثار مهمی از از واخر هزاره ی هشتم تا اواسط هزاره پنجم پیش از میلاد در آن به دست امده استآنچه از که در تپه زاغه به وسیله باستان شناسان بزرگ ایرانی یافت شده است و به جهان تاریخ هنر معرفی شده، در نوع خود یکی از قدیمی ترین مراکز استقرار با ویژگی مهم معماری و هنری است.در بیشترنوشته های تاریخی بخصوص تاریخ معماری و هنری به دو مرکز در منطقه خاورمیانه به عنوان نخستین مکان های استقرار مردم متمدن اشاره می شود: (چتل هویوکدر ترکیه-اریحا در اردن).در مجموعه تپه زاغه مجموعا 12 خانه به دست آمده که انتخاب جهت این خانه ها که بیشتر نقشه ای چهار گوش دارند بسیار موضوع مهمی می باشد. جهت طولی این خانه های مستطیل شکل در نقشه شمال شرقی به جنوب غربی و یا بلعکس می باشد.انتخاب این جهت با تو جه به جهت بادهای دایمی راز و مه و دشت قزوین بوده استدر اینجا عرض خانه ها در مقابل بادها قرار می گرفته است که دارای سطح کمتری بوده اند این جهت مانع نفوذ بادهای یاد شده (باد راز:باد گرم کویری- باد مه: باد سرد)، (پیرنیا،1382 :40-41) اوج معماری و مهندسی ایرانیان مسلمان در عهد صفویه بود علاوه بر مساجد و پل ها وسد ها و بازارها نمونه بارزی برای اثبات این مدعاست که از مهندسان و معماران آنان نامی نمانده است.اما معماری، این هنر ایرانیان بهترین شناسنامه برای اثبات هویت و اصالت ایرانیان است که در آنها می توان به روحیات، ایمان به خدا و توجه به خلق مشاهده کرد. هنر و معماری در جهان پهناور اسلام دارای چهار دبستان یا شیوه ی بینادی است که به شامل زیر می شود: 1- شیوه ی مصری 2- شیوه ی شامی 3- شیوه ی مغربی 4- شیوه ی ایرانی در شیوه ایرانی که از همه ارزشمندتر و گسترده تر بوده و در برگیرنده کشورهای میانرودان، ایران، افغانستان، پاکستان، جمهوری های فرارودی(ماورا النهر) ازبکستان، تاجیکستان و .... تا هند و اندونزی می باشد و همچنین شیخ نشین های پیرامون خلیج فارس و همه سرزمین های که ایرانیان در گسترش اسلام در آنها پیشگام بوده اند.سبک شناسی معماری ایرانی در طی شش شیوه بررسی می شود که در طول تاریخ کهن این کشور بگونه شگفتی پیوسته بدنبال هم پدیدار شده اند هر هنری بر پایه خاستگاه خود خوانده می شد برای نمونه در شعر شیوه عراقی، شیوه ی خراسانی و...پیدا شده و در قالی بافی هم بافت کاشان، بافت اصفهان و... گفته می شود.(همان؛24-23) شیوه خراسانی در سده ی نخست هجری پدید آمد و تا سده چهارم ادامه یافت.آنچه درباره فرهنگ این زمان پیداست این است که دگرگونی های فرهنگی،بیشتر در خراسان رخ می داد.این سرزمین زادگاه نخستین نمونه های هنر و معماری اسلامی است و از آنجا به شهرهایی چون دامغان و یزد و ...رسیده است.با پدیدار شدن اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیانی که زیر بیدادگری و ستم بودند دگرگونی هایی در ساختمان سازی رخ داد که یک مورد آن به شرح ذیل است: پس از اسلام،با الگو گرفتن از باورهای اسلامی، ساختمانها مردم وارتر شدند.گرچه در شیوه پارتی نیز مردم واری و پرهیز از بیهودگی نمایان بود،ولی پس از اسلام این ارزشها بیشتر نمودار شدند.باری نمونه انسان در کنار ساختمان آتشکده فیروزآباد احساس کوچکی می کند، یا در اسپیددژ مداین (کاخ کسری) نماسازی ساختمان بگونه ای انجام شده که بنظر سه آشکویه(طبقه) می آید ولی ساختمان یه آشکوب بیشتر نداشته و پشت این نما خالی است. پس از شیوه خراسانی در شیوه های رازی و آذری دوباره ساختمان ها را شکوهمند ساختند و از مردم واری دور شدند نمونه آن سردرد مسجد جامع یزد است.( همان:134 ) در شیوه اصفهانی از همه آمود های شیوه پیشین بهر گیری شد البته بیشتر از کاشی خستی هفت رنگ به جای کاشی تراش بهره گیزی شد برای نمونه مسجد امام اصفهان سر در آن کاشی تراش است که شاهاکار کاشی کاری است ولی درنماهای درونی آن چون روند ساخت آن به درازا کشیده بوده کاشی هفت رنگ کار شده است برای به دست آوردن کاشی هفت رنگ روی کاشی سفید لعاب دار را نقاشی می کردندو رنگ می زدند و سس در کوره می پختند آنگاه کاشی پخته شده را به ترتیب نخست روی کار می چیدند تا نگار اصلی به دست آید چون گمان میرفت کاشی ها خوب از کار درنیایند دو دسته کاشی می پختند. در این شیوه بر کاشی تراش،از آجرو چوب هم بگونه خمیده بریده شده بهره شده می بردند که به آن قواره بری میگفتندنمونه آن در خانه جلفا که پردوهای آسمانه آن همانند پولک ماهی بریده شده است،یا در زمان ناصرالدین شاه در بالای درگاه ها نیم دایره را با ابزار قواره بری می کردند.برای ساخت کاشی تراش و گره سازی آجری تا زمان زندیان از ملات پایدار گیر چارو بهره گیری می شد. (همان:282 ) هنر ایران ، از زمان حمله اعراب در 642 تا قرن هفدهم تحت تاثیر اسلام قرار گرفت. از آثار مربوط به دوران خلفا که از قرن هفتم تا دوازدهم به درازا می کشد جز ویرانه ها چیزی بر جای نمانده است .دوران صفویه در قرن شانزدهم و هفدهم درخشان ترین دوران هنر ایران است از این دوران میدان شاه اصفهان به جا مانده که یکی از زیباترین میدانهای سراسر دنیا به شمار می آید در این میدان مسجد شاه بنا شده است.در میان عناصر ویژه هنر اسلامی باید از قوس شکسته با ارتفاعی کمتر از نیم دهانه یاد کرد.این نوع قوس را در آثار اسلامی هند نیز می بینم.طرح این قوس بسیار پیچیده است و هر یک از دو نیمه آن به کمک دو قوس با شعاع های مختلف بوجود آمده اند .سردرهای بزرگ مداره ها و مسجدها از قاب مستطیل شکلی پدید آمده اندکه در هر دو سویشان مناره ای مخروطی شکل که به «نعلبکی» یا «بالکون» ختم می شوند قرار دارد این سردرها با نیم گنبدی روکش شده، که اغلب با مقرنس های فراوانی که از سفال ساخته شده زینت شده اند در پشت سر در بنای عبادتگاه با گنیدی دو پوش قرار گرفته که پیازی شکل است، یعنی در قسمت شکم دار است.تزئینات بنا بویژه با روکش کاشی ساخته شده است.نخست آجر لعابدار به کار می بردند اما از آغازترین قرن دوازدهم میلادی به کاشی رو آوردند.کاشی ایرانی کیفیتی غیر قابل مقایسه دارد لعاب کامل و خوب آن در برابر ناملایمات زمان مقاوم است و شدت رنگ در آنها ملایم و در نهایت ظرافت است. کاشی ایرانی پر طنین و با بازتابی همچون فلز شفاف می نماید. رنگ های آبی لاجوردی زرد و سبز و خاکستری در زمینه کار مسلط اند.عناصر اصلی تزئینات عبارتند از :گل و گیاه که آزادانه و به گونه ای طبیعی طرح شده اند.نقش چند ضلعی ها و تزئینات هندسی که در مکتب های دیگر کاربرد فراوان دارند،در ایران بسیار کم مورد استفاده قرار گرفته اند.روی بسیاری از اسپرها یک ترنج بزرگ چهار پر دیده می شود، در وسط صفحه جا گرفته است.هر یک از گوشه ها یا لچکی نیز با طرح سه گوشه ای زینت داده شده اندکه لبه آنها نیز چون لبه های ترنج مرکزی پیچ و تاب دارد.همه می دانند که زیباترین فرش ها را در ایران میتوان یافت، فرش هایی در حد اعلای ظرافت و نرمی به گونه مخمل که به شیوه حلقه ای و یا گره دار بافته و حلقه های بیرون زده در انتهای پود به یاری چاقو هم آهنگ می شوند. همچنین فرش هایی که در حد اعلای صافی و نرمی با گره های بهم فشرده به صورت یکپارچه از ابریشم، طلا و نقره بافته می شوند.نقش های فرش ها بسیار متنوع و عبارتند از :تزئینات گل گون ،تزئینات هندسی،صحنه ی شکار و صحنه نبرد حیوانات .ایران یکی از نادر کشورهای اسلامی است که در آن به امر نهی به کاربردن موجودات زنده در نقش ها توجهی نشده است.تو جیه این تخلف بی شک به حضور تعداد فراوانی از صنعتگران چینی در ایران مربوط است.چنانکه بر خورد با تصویر حیوانات که نمادی چینی است در هنر تزئینی ایران کم نیست. کهن ترین قالی ایرانی متعلق به قرن سیزدهم است که این قالی به دست آمده مربوط به دوران هخامنشی که هم اکنون در موزه ارمیتاژ لنینگراد نگهداری می شود.قالی های مربوطه قرن شانزدهم در روزگار ما به عنوان زیباترین قالی های ایرانی شناخته شده اند.تنها نقاشی های که هنر اسلامی به ما عرضه می داد عبارتند از:مینیاتورهای ایرانی ،زبان از حسی لطافت و ظرافت درجات اختلاف رنگ در مینیاتورهای ایرانی خسته نمی شود.مینیاتورهای ایرانی با دقتی فراوان آفریده شده اند و این شاهکارها سرشار از فضای عالی و مطبوع شعر گونه اند. از این پس بنا داریم به ارتباط معماری و فرهنگ بپردازیم و برای این کار، به سراغ معماری می رویم ؛ چون بازتاب دهنده فرهنگ است.آنچه به عنوان فرهنگ بر شمردیم (قوانین، ارزشها و...)، تنها بخشی از فرهنگ هر جامعه است. فرهنگ، دارای بعدی دیگر نیز هست به نام بعد مادّی و منظور از آن، ساختمانها، بناها، کارخانه ها و... است. در واقع،این امور را نیز جزئی از فرهنگ یک جامعه می شمارند. چون ریشه در ارزشها، باورها و... دارند و از همین جا حلقه ارتباط فرهنگ و معماری نمایان می شود.معماری با بناها کار دارد و بناها بخشی از فرهنگ اند.« بنا» کتاب گرد و غبار گرفته ای است که باید به سراغش رفت و آن را مطالعه کرد. در این صورت است که ما را از فرهنگ سازندگانش آگاه می کند و از هویّت جامعه ای که در آن بنا شده، خبر می دهد. مفهوم فرهنگ در ايران پيشينه طولانى دارد، و اين امر را مىتوان در بررسى و مطالعه آثار نويسندگان و پژوهشگران اين سرزمين بهدست آورد. عوامل اصلی شکلگیری فرهنگ ایران را میتوان در امپراتوری پارسها (هخامنشیان)، دوران ساسانیان، سلطه اعراب، حملات مغول و دوران صفوی جستجو کرد. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان و حتی ارمنستان و گرجستان و همچنین کردهای عراق و ترکیه و پاکستان همگی -کم و بیش- گوشهای از فرهنگ ایران را به ارث بردهاند. سرود ملی پاکستان به زبان پارسی است. بخش بیرونی، آذینهای بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمانهای برونگرا مانند کوشک میان باغ ها، نیز درونگرایی را پاس می داشتند. کوشک ها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود و از هر سو به بیرون باز می شدند. بیشتر خانه های غربی یا شرق آسیا چنین هستند. در معماری ایرانی و در شکل گیری فضاهای مختلف و بخصوص فضاهای مسکونی، مسائل اعتقادی و خاص ایرانیان تأثیرگذار بوده است. یکی از این ویژگیها، احترام به زندگی خصوصی و حرمت قائل شدن برای آن است. دیگری عزت نفس ایرانیان است که این نیز به نحوی در خانه های ایرانی قابل مشاهده است. در این نوع خانه، فضای درونی به وسیله دیوار از فضای بیرونی جدا می شود و تنها بخشی از ساختمان که بیرون آمده و با خارج در ارتباط است، قسمت ورودی است که «هَشتی» نام دارد. هَشتی به معنای «بیرون جَسته» و «بیرون آمده» است. هشتیها معمولاً دارای سردری است که در دو سوی آن، دو سکّوی سنگی قرار دارد. این سکّوها برای آن ساخته می شدند که مهمان در فاصله ای که در می زند و صاحب خانه آن را باز می کند، بر سکوها بنشیند و ایستاده منتظر نمانَد. اصولاً در ساماندهی اندام های گوناگون ساختمان و بویژه خانه های سنتی،باورهای مردم،بسیار کارساز بوده است.یکی از باورهای مردم ایران ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان بوده که این امر بگونه ای معماری ایران را درونگرا ساخته است. معماران ایرانی با ساماندهی اندامهای ساختمان در گرادگرد یک یا چند میانسرا،ساختمان را از جهان بیرون جدا میکردندو تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد.خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک،همچون بهشتی در دل کویر هستند ،فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است و از هر سو رو به درون دارد.سر در این خانه ها دارای دو سکو بود و درها دارای دو کوبه جدا ویژه مردان و زنان بود. دو دالان،یکی از بخش بیرونی و دیگری از بخش اندرونی خانه به هشتی راه داشتند.اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان بدان راه نداشتند،بیرونی ،ویژه مهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند و مهمانان در بالا خانه (اتاق روی هشتی)که به اندرونی نزدیک بود پذیرایی می شدند. تراشیدن و نصب سکّوهای نسبتا بزرگ، کار آسانی نبود ؛ اما روح مهمان نوازی و احترام گذاری ایرانیها، آنان را به ساختن این سکوها ترغیب می کرد. این، مثالی از تأثیر فرهنگ بر خانه سازی است.(پیرنیا،1382: 35-36) به عنوان مثال می توان به ساختمان های تخت جمشید اشاره کرد که نزدیک به پنج سده پیش از میلاد ساخته شده اند اشاره کرد.در نقشه ساختمان ها درونگرایی بخوبی دیده میشود بدین گونه که هر ساختمان دارای فضاهای خدماتی و راهرو بوده و نیاز به دیگر فضاها نداشته است.این امر به دلیل باور ویژه ای ک در آن زمان به حجاب داشته اند،حتی بر روی نگاره ها و نقشهای کنده شده بر روی سنگها،تصویر یک زن هم دیده نمی شود.چهرهایی که بر روی صورت خود نقاب دارند،مرد هستند و پنام(پارچه جلوی دهان)بسته اند.از سوی دیگر بدلیل اقلیم خاص این منطقه فضاها میبایست بسته باشند و این در کاخ های ساخته شده در شوش نیز دیده می شود.(همان؛ 73) در ساختمان های شوش نیز درونگرایی هم دیده میشود که طرح ساختمان بگونه ای بوده که کمترین تابش آفتاب به درون آن بتابد. برخی از فضاهای درونی آن شامل شاه نشین وتنبی است که جلوی آن تالاری داشته است.در و پنجره ها همگی رو به میانسرا هستند.در دیوارهای گرداگرد میانسرا،پیش آمدگی هایی همون ایوانچه(بالکن)بوده است.پنام را با ستبرای دیوارها ساخته اند و پادیاوی برای ساختمان در نظر گرفته بودند.(همان:85) در معماری ایرانی و اسلامی برخلاف معماری مدرن، نه تنها آداب و سنن ارزشی مانند: وضو گرفتن و دعا به هنگام کار، بلکه جلوه های هنری، بصری و معنوی نیز در طراحی و ساخت از اهمیت ویژه برخوردار بوده و به موازات آن، سایر عوامل و الزامات فعالیت در این عرصه از جمله: استفاده بهینه و کامل از فضای در اختیار، بومی بودن مصالح و تناسب آن با شرایط اقلیمی، حفظ یا جلوگیری از ورود سرما و گرما، جهت تابش نور خورشید و روشنایی مناسب و حتی موضوعاتی مانند: انعکاس صدا، مسیر باد و جریان هوا در داخل ساختمان یا قبله نیز بطور کاملاً ماهرانه ومنطقی مورد توجه قرار می گرفته است. و.....
|
کلمات کلیدی مرتبط: مبانی رابطه , فرهنگ و معماری در ایران ,پاورپوینت ,معماران ایرانی ,شکل گیری فضاهای مختلف ,مفهوم فرهنگ در ايران ,شیوه ی مصری ,شیوه ی شامی ,شیوه ی مغربی ,شیوه ی ایرانی , |
|
|