پاورپوینت بررسي نظريه ﻫﺎﯼ مربوط به پيدايش نخستين شهرها بخشی از مطلب اولين پايگاه تفكر در منشاء پيدايش شهرها، مكتب جبر جغرافيايی بوده كه فردريك راتزل از پايه¬گذاران آن به شمار مي-رود. دومين پايگاه تفكر در زمينه پيدايش شهرها و به موازات جبر جغرافيايي، نظريه پخش¬گرايي بوده كه در علوم اجتماعي، به ويژه در مردم¬شناسي و جغرافيا مورد تأكيد قرار ﻣﯽ¬گرفت و ارتباط نزديكي با محيط¬گرايي دارد. در نظريه پخش¬گرايي، سير مدنيت و گسترش تمدن¬ﻫﺎﯼ شهري، شرايط مساعد طبيعي ﻣﯽ¬طلبد و ابتدا اين سير مدنيت از كانون اصلي خود به قلمروهاي ويژه¬اي در نواحي مجاور گسترش ﻣﯽ¬يابد و بعدها با به وجود آمدن شرايط خاصي، فاصله¬اي طولاني ﻣﯽپيمايد و تمدن بشري به نواحي مختلف جغرافيايي ﻣﯽ¬رسد. برابر اين نظريه، تمدن شهري، در ابتدا به صورت دولت شهر يا واحدهاي نسبتاً مستقل در دستهای زمين¬ﻫﺎﯼ جنوب غربي آسيا ظاهر ﻣﯽ¬شود و سپس اين تمدن به جانب مشرق يعني حوزه سند و به طرف مغرب يعني كرت گسترش ﻣﯽ¬يابد و در اين مسيريابي، سير مدنيت به يونان و روم ﻣﯽ¬رسد. تأسيس مستعمرات يونان و توسعه امپراطوري روم زندگي شهري را به داخل قاره اروپا ﻣﯽ¬رساند. سومين تفكر جغرافيايي كه در قرن 19 مورد توجه قرار ﻣﯽ¬گيرد، پايگاه انقلاب و تكامل بود. برابر اين نظريه، سير تمدن از ساده¬ترين شكل آن شروع و در نهايت به تمدن شهري ﻣﯽ¬انجامد در همه دوره¬ﻫﺎﯼ تحول، شرايط جغرافيايي محيط، نيز در نظر گرفته ﻣﯽ¬شود و از سكونتگاههاي موقتي به همراه مرحله شكار و تهيه الوار تا روستاهاي كشاورزي، و ايجاد شهرها با تقسيم كار و مشاغل تخصصي مورد بررسي واقع ﻣﯽ¬شود. پيدايش شهرها، سه پايگاه فكري ايجاد، تكامل و پخش، نزديك به هم و تقريباً شبيه به هم عمل ﻣﯽ¬كنند و در عين حال به صورت قطعاتي ﻣﯽ¬ماند كه در بررسي¬ﻫﺎﯼ علمي لازم است با پيوند آنها به هم بتوان به يك بررسي منطقي دست يافت. برخي از محققين، در شناخت شهر از روستا، به هنگام طلوع تمدن انساني، غالباً روي ارتباطات تجاري به همراه پنج عامل زير تأكيد ﻣﯽ¬كنند. 1ـ برج و بارو و استحكامات 2ـ وجود يك بازار 3ـ دارا بودن يك دادگاه با پاره¬اي از قوانين ويژه 4ـ وجود شيوه¬اي از تعاون و همكاري 5ـ حاكميت شيوه دولت شهري يا دارا بودن يك نقش نسبتاً مستقل عوامل ياد شده ﻣﯽ¬تواند شيوه زندگي شهري را در شناخت شهر از روستا، به خوبي بيان دارد. در اينجا با توجه به اهميت و نقش شيوه دولت شهري، اين موضوع را كمي بازتر بيان كرده و از دولت شهرهاي سومري ياد ﻣﯽ¬كنيم. دولت شهرهاي سومري واحدهاي سياسي كوچك و خودگرداني بودند كه داراي يك زبان و يك مذهب مشترك بودند و از نظر اقتصادي نيز به يكديگر وابسته بودند. هر واحد شهري، شامل خود شهر و اراضي زراعتي حومه آن بود. گاه چند شهر كوچك و چند روستا و آبادي را نيز شامل ﻣﯽ¬شد. مركز هر واحد خود شهر بود و مورفولوژي آن را كانال، معبد، واحدهاي مسكوني، كارگاهها، مغازه¬ﻫﺎ و مراتع اطراف تشكيل ﻣﯽ¬داد. در دولت شهرهاي سومري، با پيشرفت¬ﻫﺎﯼ اقتصاد شهري، تقسيم كار صورت گرفت و طبقه متوسط شهري پديد آمد. نظام سياسي دولت شهرهاي سومري را دموكراسي بدوي وصف كرده¬اند، نظامي كه بنياد آن بر سه دستگاه استوار بود: 1ـ مجمع عمومي شهر: كه قدرت سياسي را در دست داشت و در آن فقط مردان بالغ گرد ﻣﯽآمدند و در امور عمومي تصميم ﻣﯽ¬گرفتند. بردگان، زنان، كودكان احتمالاً حق رأي نداشتند، در نظام دولت شهري هيچ امر مهم اجتماعي صورت ﻧﻤﯽ¬گرفت مگر اينكه قبلاً به تصويب مجمع عمومي شهر رسيده باشد، مجمع شهر از استقلال رأي برخوردار بود و در قوانين جامعه دولت شهري، همه جا بر انصاف و عدالت تأكيد ﻣﯽ¬شد و اين قوانين بيشتر خصوصيات محلي داشتند. 2ـ شوراي معتمدين: كه امور روزمره جامعه شهري را اداره ﻣﯽ¬كرد. 3ـ حاكم شهر: اين حاكم هيچگاه قدرت مطلق و استبدادي نداشت. او ﻧﻤﯽ¬توانست به دلخواه خويش رفتار كند. ويژگي¬ﻫﺎﯼ شهري در سير مدنيت: گوردون چاپلد، به هنگام شناخت شهرها از روستاها در دوره نئوليتيك، به ده ويژگي اشاره ﻣﯽ¬كند كه در اينجا فشرده¬اي از آنها در پنج عنوان اصلي ذكر ﻣﯽشود. 1ـ ميزان جمعيت: سكونتگاههاي شهري در مقايسه با روستاهاي قديم، عموماً جمعيت بيشتري داشتند. چنانكه جمعيت شهرهاي سومري، به طور متوسط 12000 ـ 7000 نفر بوده است حتي در شهر اور بيش از 300.000 نفر زندگي ﻣﯽ-كردند. شهرهاي اوليه بين¬النهرين شايد تا 100.000 نفر را نيز در خود جاي ﻣﯽ¬دادند. با توجه به ميزان جمعيت سكونتگاههاي شهري، گوردون چایلد نظريه انقلاب شهري را مطرح ﻣﯽ¬كند. 2ـ ساخت شغلي جمعيت: يكي از عوامل مهم در شناخت شهر از روستا به هنگام انقلاب شهري، وجود مشاغل تخصصي در شهرها بود. بدينسان كه گذر از نظام كشاورزي اشتغال تمام وقت در كارگاهها، صنايع دستي، امور اداري و اجرايي به وجود آورد. اين دگرگوني در اشتغال ساكنين سكونتگاهها را نه از طريق خويشاوندي (مثل روستاها) بلكه از طريق شرايط و صلاحيت شهروندي با هم پيوند داد. علاوه بر اين، ظهور كاهنان و پادشاهان كه صلح و نظام را در ميان طبقات پايين جامعه برقرار ﻣﯽ¬كردند به ناچار يك قشربندي اجتماعي تازه¬اي را سبب گرديد كه در روستاهاي قديم سابقه نداشته است. 3ـ سرمايه¬ﻫﺎﯼ عمومي: در سير مدنيت، پي¬آمد سكونتگاههاي شهري، تشكيل سرمايه عمومي و در نتيجه به وجود آمدن بناهاي يادبود و مقبره¬ﻫﺎ بود كه قشر جديدی از جامعه يعني كاهنان بر آنها حاكميت داشتند. اين جريانات خود به قشرهاي ديگر جامعه مثل هنرمندان و صنعتگران و معماران موجوديت ﻣﯽ¬بخشيد و با فعاليت تمام وقت اين هنرمندان زندگي آنها از طرف معابد و يا پادشاهان تأمين ﻣﯽ¬شد. 4ـ نگارش و علوم: در سكونتگاههاي شهري نياز به ثبت امور مختلف در سازمان¬ﻫﺎﯼ اجتماعي شايد مقدمه به وجود آمدن خط و رياضيات بود كه هر دو با تمدن انسان شهري پيوند نزديكي داشت. 5ـ تجارت: آخرين عامل مهمي كه شهر را از روستاهاي قديمي جدا ﻣﯽ¬ساخت موضوع تجارت بود. اين تجارت به نوبه خود به شبكه¬اي از مسيرها و راههاي تجاري احتياج داشت و اين شبكه راهها به عنوان استخوان¬بندي نواحي شهرنشين محسوب ﻣﯽ¬شد. نظريه¬ﻫﺎﯼ مربوط به پيدايش نخستين شهرها در سال¬ﻫﺎﯼ اخير، در رشته جغرافياي شهري، به هنگام بررسي علل پيدايش شهرها غالباً روي چهار نظريه به شرح زير تأكيد ﻣﯽ¬شود: 1ـ نظريه هيدروليك يا مبناي محيطي شهرگرايي 2ـ نظريه اقتصادي يا رشد بازارها 3ـ شهر به عنوان يك پايگاه نظامي و دفاعي 4ـ نظريه مذهبي يا رشد معابد و عبادتگاهها 1ـ نظريه هيدروليك، مفهوم مازاد توليد: اين يك اصل مهم در تاريخ اقتصادي است كه تمدن واقعي بشر، تنها در بخش¬ﻫﺎيي از نواحي جغرافيايي ظاهر شده است كه از آب و هواي مساعد و خاك حاصلخيز، برخوردار بوده است در چنين شرايط محيطي، مازاد توليدات به انسان امكان ﻣﯽ¬داد كه در گذران زندگي با مشكلات كمتري مواجه شود و با فعاليت بيشتر، به توسعه اقتصادي مورد نظر دست يابد. در دوره نئوليتيك جديد، شرايط مساعد محيط طبيعي، به بخشﻫﺎﯼ محدودي اختصاص نداشت بلكه نواحي وسيع و گروههاي انساني زيادي را شامل ﻣﯽگشت. اين عده در همه جا با بهره¬گيري از شرايط مساعد طبيعي به مازاد محصول دست ﻣﯽ¬يافتند و به تدريج در ميان آنها مشاغل تخصصي به وجود ﻣﯽ¬آمد و توسعه اقتصادي را سبب ﻣﯽ¬شد. در جريان اين تحولات، شهرهايي به وجود ﻣﯽ¬آمد و سير مدنيت، راه تكاملي ﻣﯽ¬پيمود. پي¬آمد جريانات بالا، به يك نوع سازمان¬يابي شهري به شرح زير منجر ﻣﯽ¬شد: الف ـ به وجود آمدن قشربندي¬ﻫﺎﯼ اجتماعي ب ـ تخصص يابي در مشاغل مختلف ج ـ به وجود آمدن سازمان¬ﻫﺎﯼ اجتماعي به طوري كه ملاحظه ﻣﯽ¬شود نظريه هيدروليك در پيدايش شهرها، به تفسير اكولوژيك از شهرنشيني بسيار نزديك ﻣﯽ-شود. بدينسان كه بر اين اساس نظريه آبياري سرزمين¬ﻫﺎﯼ مساعد افزايش جمعيت و تراكم آن در نواحي مساعد طبيعي، پيدايش شهرها را سبب ﻣﯽ¬گردد. در شهرهاي سومري، نگهداري نيروي نظامي، از ثروت و درآمد شهرها تأمين ﻣﯽ¬شد. طرفداران نظريه نقش هيدروليكي در پيدايش شهرها، در دفاع از نظريه خود به نكات زير اشاره دارند. الف ـ كشاورزي هيدروليك، همواره نوعي از تقسيم كار را به وجود ﻣﯽ¬آورد. ب ـ كشاورزي هيدروليك، كشت زمين را شدت ﻣﯽ¬بخشد. ج ـ كشاورزي هيدروليك، به ميزان زيادي همكاري و تعاون را ﻣﯽ¬طلبد. د ـ به موازات توسعه كشاورزي، موضوع دفاع و نيروي نظامي لازم ﻣﯽ¬آيد. روشن است كه به موازات مازاد توليد و تمركز جمعيت در يك مكان، تعاون و همكاري ضرورت پيدا ﻣﯽ¬كند و ديوانسالاري و مديريت جهت سامان بخشي به امور لازم ﻣﯽ¬آيد. همه اينها در نهايت به يك مركز قدرت فعال احتياج خواهند داشت و در نتيجه در جهت كنترل اين سازمانﻫﺎﯼ اجتماعي، نيروي انساني به وجود ﻣﯽ¬آيد. پي¬آمد تقسيم كار، تمركز و ساخت اداري، زمينه پيدايش شهر را فراهم ﻣﯽ¬آورد. برخي از طرفداران نظريه هيدروليك، در پيدايش شهرها، معتقدند كه گذر از كشت باراني به سيستم آبياري، در جريان تاريخ همواره با رشد سريع جمعيت، تمركزگرايي، ساختمان يادبودها، قشربندي¬ﻫﺎﯼ اجتماعي و توسعه جنگل¬ﻫﺎ همراه بوده است و سكونتگاههاي شهري بدينسان به وجود آمده¬اند. ﻣﯽ¬توان گفت كه در بررسي¬ﻫﺎﯼ شهرنشيني بر مبناي مازاد محصول، بدون شك امر آبياري از عوامل اصلي در پيدايش شهرها و توسعه شهرنشيني به شمار ﻣﯽ¬آيد. 2ـ نظريه اقتصادي، شهر به عنوان يك بازار: برابر نظريه¬ﻫﺎﯼ اقتصادي، شهر مركز مبادله كالا و كانون اصلي تجارت شناخته ﻣﯽ¬شود. شهر به عنوان مركز يك ناحيه جغرافيايي سبب ﻣﯽ¬شود كه كه مبادلات تجاري در داخل ناحيه، همواره در مركز آن عملي گردد و تجارت راه دور نيز در آن متمركز شود. در نظريه اقتصادي، شهر كانون برخورد مسيرهاي تجاري به شمار ﻣﯽ¬آيد كه در بخش بازار، اين مسيرها به هم ﻣﯽ¬رسند. جهت حفاظت از ثروت و تجارت شهر، اطراف شهر را برج و باروها احاطه ﻣﯽ¬كند تا امر دفاع امكان¬پذير گردد. عده¬اي از محققين نه تنها اساس شهرهاي اوليه بلكه شكل¬گيري بسياري از شهرهاي قرون وسطاي اروپا را در قلمروهاي تجاري آنها جستجو ﻣﯽ¬كنند. اين عده تا بدانجا پيش ﻣﯽ¬روند كه حتي تمدن انساني را زاده غريزه تجاري انسان ﻣﯽ¬دانند. در نظريه اقتصادي، توسعه كشاورزي تحت تأثير رشد و توسعه شهري قرار ﻣﯽ¬گيرد، بدينسان كه كار كشاورزي، هم مواد غذايي مورد نياز شهر را تأمين ﻣﯽ¬كند و هم مواد خام جهت كارگاهها و صنايع توليدي شهر را فراهم ﻣﯽ¬آورد و اين نظر را نه تنها در گذشته بلكه به زمان ما نيز تعميم ﻣﯽ¬دهند. مكان بازار چهره اصلي شهر را بيان ﻣﯽ¬كرد و در يك فضاي بزرگ، معامله پاياپاي شهروندان و بازرگانان نواحي مجاور صورت ﻣﯽ¬گرفت. شايد ميدان معاوضه كالا، تنها فضاي باز شهري بود. طرفداران اين نظريه نمونه¬اي از اين قبيل شهر را چاتال هيوك ﻣﯽ¬دانند كه در دوره نئوليتيك در آناتولي تركيه قرار داشت و تاريخ آن شايد به سال 756 قبل از ميلاد بر ﻣﯽ¬گردد. شهر مركز تجارت بود و اقتصاد محلي از آن تغذيه ﻣﯽ¬كرد. در كنار تجارت دسترسي به معادن نيز عملي ﻣﯽ¬شد. طرفداران نظريه اقتصادي معتقدند كه تمدن انسان، بدون گسيختگي مستقيماً از زندگي بر مبناي شكار آغاز شده و در پايان به تمدن شهري انجاميده است. 3ـ نظريه شهر به عنوان يك پايگاه نظامي: در اين نظريه، عده¬اي از مردم بنا به ضرورت امر، جهت دفاع از سكونتگاههاي خود دور هم جمع ﻣﯽ¬شوند و امر دفاع، هسته اوليه شهر را به وجود ﻣﯽ¬آورد كه چاتال هيوك نمونه خوبي بر اين گفته است. بدينسان همه شهرهاي اوليه حداقل بيشترين آنها در داخل ديوارهاي شهري به حيات خود ادامه ﻣﯽ¬دادند و به برج و باروها مجهز بودند. در برابر نظريه دفاعي در پيدايش شهرها، عده¬اي از محققين را نظر بر اين است كه امر دفاع در شهرها البته در همه آنها مهم به نظر ﻣﯽ¬رسد اما لازم است ابتدا يك مكان جهت زندگي جماعتي زمينه¬ﻫﺎﯼ مساعدي فراهم سازد و بعداً امر دفاع صورت يابد. شايد بتوان اين نظريه را چنين توجيه كرد كه شهرها از همان ابتداي پيدايش به مسئله دفاع احتياج پيدا ﻣﯽ¬كردند و به موازات گرد آمدن مردم و ايجاد سازمان¬ﻫﺎﯼ شهري، امر دفاع نيز اهميت بيشتري ﻣﯽ¬يافت. 4ـ نظريه مذهبي، شهر به عنوان يك عبادتگاه: بسياري از جغرافي¬دانان و تاريخ نگاران اسلامي نظير ابن خلدون، به هنگام بحث در امر شهرنشيني ابتدا به تفاوتهاي دو سيستم فرهنگي، قبل و بعد از اسلام اشاره ﻣﯽ¬كنند. الف ـ سيستم فرهنگ باديه نشيني: كوچ نشيني قبل از اسلام در بيشتر نقاط عربستان ديده ﻣﯽ¬شود. ب ـ سيستم فرهنگ شهري كه با ظهور اسلام همه جا را فرا گرفت: گذر از فرهنگ باديه¬نشيني و كوچ¬نشيني به فرهنگ شهرنشيني، سازمان¬ﻫﺎﯼ اجتماعي ويژه¬اي لازم داشت، امري كه فرهنگ اسلامي بيش از ساير اديان بر اين سازمان اجتماعي تأكيد دارد به نظر عده¬اي، عامل ناسيوناليسم، عامل اساسي در مرحله تغيير اجتماعي محسوب ﻣﯽ¬شود، بدينسان كه نقش اجتماعي ناسيوناليسم زمينه گسترش يك منطق خاص اجتماعي را در جامعه فراهم ﻣﯽ¬آورد كه پي¬آمد آن يك دگرگوني در سطح جامعه است. ناسيوناليسم در شهرها به وجود ﻣﯽ¬آيد و بعد به حوزه¬ﻫﺎﯼ روستايي گسترش ﻣﯽ¬يابد در مرحله گسترش، به تدريج گروههاي اجتماعي در يك قالب واحد به هم پيوند ﻣﯽ¬خورند. با توجه به نقش ناسيوناليسم، طرفداران نظريه مذهبي در پيدايش شهرها، معتقدند كه عوامل مذهبي در به هم پيوستن گروههاي مختلف اجتماعي در سكونتگاههاي مختلف انساني در مركز جمعيت و پيدايش شهرها به ويژه در دوره¬ﻫﺎﯼ قديم بسيار مؤثر بوده است. در بسياري از شهرهاي اوليه، قدرت اصلي در دست كاهنان شهر بوده و اين كاهنان، به وسيله آيين¬ﻫﺎﯼ مذهبي، عوامل زيان¬ بخش طبيعي را از جامعه شهري دور ﻣﯽكردند. بدون شك، عامل مذهبي، يكي از عوامل اصلي در پيدايش و توسعه شهري در دوره¬ﻫﺎﯼ قديم بوده است. نتيجه¬گيري از نظريه¬ها 1ـ مازاد توليد، وجود كارگاه و دسترسي به معادن، شايد بيش از ساير عوامل در پيدايش شهرها و يا در دوران كودكي شهر مؤثر بوده است. به موازات عامل توليد، نياز به معابد امر دفاع و بناي ساختمان¬ﻫﺎﯼ يادبود ضرورت يافته است با وجود اين ﻧﻤﯽ¬توان اين نظريه را در مورد پيدايش همه شهرهاي اوليه عموميت داد. 2ـ در همه نواحي جغرافيايي دنياي قديم كه گروههاي انساني، گذر از مرحله ميوه چيني را انجام داده و به مرحله توليد مواد غذايي رسيده¬اند، زمينه¬ﻫﺎﯼ مساعدي جهت پيدايش شهرها به وجود آمده است. اما مذهب نيز پيدايش برخي از شهرها را سبب گشته است. 3ـ در دنياي قديم، در سه ناحيه، جنوب غربي آسيا، چين و هند و در آغاز دوره مسيحيت در دو ناحيه دنياي جديد، آمريكاي مركزي و پرو آستانه تمدن شهرنشيني ظاهر شده است. در بقيه نواحي جهان تمدن شهرنشيني بعداً به وجود آمده است. 4ـ شهرها ابتدا در بين¬النهرين و مصر ظاهر شدند. سير مدنيت، به طرف مشرق به حوزه سند كرت و يونان، سپس از طريق مستعمرات يونان و سازمان¬ﻫﺎﯼ رومي به سراسر اروپا راه يافته است. بعد از اين مراحل، تمدن شهري به اروپاي جنوبي و غربي نفوذ كرده و از طريق اقيانوس اطلس به آمريكاي جنوبي و شمالي رسيده است. 5 ـ عده¬اي از محققين معتقدند زماني كه معبد در مكان¬ﻫﺎﯼ پر جمعيت ساخته شد. به تدريج تأسيسات شهري و تقسيم كار به وجود آمد و روستاهاي سابق كاركرد شهري پيدا كردند از اين رو مازاد توليدات كشاورزي همواره در انبارهاي غله معابد مصري ذخيره ﻣﯽ¬شد تا در روزهاي قحطي در اختيار مردم قرار بگيرد. و.....
|