نوشته شده توسط : safa
پاورپوینت بررسی ارتباط طبيعت و معماري

تاریخ ایجاد 04/05/2018 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 51 اسلاید   قیمت: 6500 تومان     تعدادمشاهده  2  


 بخشی از مطلب

قبل از هر توضيحي راجع به ارتباط طبيعت و معماري يا همان معماري ارگانيك، بهتر است درباره طبيعت و پتانسيلي كه در خود نهفته دارد و چگونگي استفاده از اين پتانسيل و... صحبت كنيم و در ادامه به چگونگي تأثير آن بر معماران و در نهايت در آثارشان برسيم!
  « ارتباط با طبيعت ، ضروري ترين شرط براي هنرمند است. هنرمند انسان است ؛ او خود طبيعت است ؛ بخشي از طبيعت است در ميان فضاي طبيعي.»
                                                                                           پل كله
طبيعت:
 طبيعت در همجا وجود دارد و تأثيرگذار است. انسان مدام از طبيعت تقليد مي كند؛ ساختن خشت را از درختان فرا گرفته ، از گل هاي وحشي براي خلق سر ستون ها الهام گرفته اند و امواج دريا نقش مايه را براي خلق جزييات گچ بري و تزِيينات به آنها بخشيده است.طبيعت به وضوح در استعاره هم مركزيت دارد.
طبيعت ، شايد به مثابه والاترين استعاره ، سر چشمه استعاره هاي بسيار مهم و در عين حال متفاوت بوده است.
طبيعت با آدامش دريا ، صداي برگ ها، نقش و نگار زمين و حالات فصول ، تأمّل در آرامش ، سختي و والايي را به ما ارزاني مي كند.
طبيعت در شعر شاعران، يقيينا‍ در روح شاعرانه ي هر آفرينه اي حضور دارد. طبيعت نام خود را(مثل طبيعي،طبيعت گرا) به هر آنچه «واقعي» مي نمايد عاريه مي دهد؛ طبيعت سرچشمه ي احساسات ، شور و شعف، و رايحه ي فضاوزمان است.
بسياري از احساساتي كه طبيعت بوجود مي آورد مثل تغيير ساعات و گذشت زمان، كه با تغيير رنگ كوه ها و آسمان ، عبور نور از لابه لاي ابرها ، و با سر بر آوردن ماه و غروب خورشيد مشخص مي شود، نا محسوس هستند ؛ كه حضور خود را از طريق مشاهده يا تأثير عناصر محسوس طبيعت ( مثل كوه ها، دريا،درها،حيوانات و موجودات) بر ما مشهود مي سازند. طبيعت به هر دو قلمروي(محسوس ونامحسوس) تعلّق دارد.
طبيعت با همه چيز در تماس است، روح زندگي را در آن ها مي دمد و شرايط لازم وجود و رويش موجودات رافراهم مي كند. طبيعت دليل هرگونه «تغييرپذيري»است،و همچنين قابليت آموزش مفاهيم بصري، فضايي و ساختمان را داراست.
ما نياز فوق العاده اي به توجه دوباره به عناصر محسوس طبيعت داريم، چرا كه مي توان به اين موضوع اميد بست كه احساسات شور و هيجان و رايحه هايي كه معمار كنجكاو مي تواند از طبيعت فراگيرد ، پادزهري را فراهم مي آوردكه «از خود بيگانگي» اخير ،را از معماران و محيط هاي معماري مبتلا به آن مي زدايد.










 
تأثير ديرينه ي طبيعت:
شايد قوي ترين نوع الهام بخشي طبيعت بر مصنوعات بشري را بتوان در يونان باستان مشاهده كرد.بنابراين در ابتدا به مطالبي پيرامون يونانيان باستان كه چگونه از طبيعت الهام گرفتند و در زندگي و هنر و مخصوصا در ساخت و ساز هاشان از اين تجربه استفاده كردند، مي پردازيم.
 يونانيان به طبيعت احترام مي گذاشتند. آنان تغيير فصول را از طريق جشن ها و مراسم با زندگي خود در مي آميختند، براي جنگل ها، زمين ، آسمان ، آب ، وباروري الهگان ، به خدايان و نيمه خداياني اعتقاد داشتند. الهگان الهام بخش، دختران خيالي الهام بخشي كه اسم مفرد آنها(يعنيmuse)درشكل گيري وا‍ژه Music تأثير گذاشت، در طبيعت يونان يا در جنگل هاي متراكم مسكن داشتند.
طبيعت و انسان يكديگر را مخاطب قرار مي دادند. اسطوره شناسي يونان سرشار از اسطوره هايي درباره ي مواجهه ي انسان و طبيعت است:
  كوهساران همي ندا سردادند و درختان بلوط نبز كه آه و صد افسوس براي آدونيس . او در گذشت وپژواك در پاسخ گريست و ناله سر كرد.آه و صدافسوس براي آدونيس.  و نيز براي الهگان عشق و الهام ، كه مرگ وي را به سوگ نشستند.                                                                                              (اديث هميلتون)

عالم دريايي، امواج و دلفين ها، اختاپوس ها و صدف هاي حلزوني ، فرم هاي هندسي خود را به تزيينات قصر هاي كرت و ميسن بخشيده اند. بنابه روايت اساطيري ، گل هاي وحشي و خارها به سر ستون هاي كورنتين تبديل شده اند و مارپيچ ، شكل طبيعي تناسب و رويش زندگي ، نقش خود را به سرستون يونيك بخشيد.
زيبايي طبيعي معابد يونان در نوع خود بي نظير بود؛ معابدي در مجاورت چشمه هايي زير سايه سار درختان ، بر فراز دره هايي پوشيده از درختان زيتون و...
پيشينيان آنها طبيعت را داراري سيرتي دوگانه مي دانستند: زميني و كيهاني
زميني: شامل هر چيز بود كه براي آنها قابل ديدن ،احساس كردن و تجربه كردن بود. آنها ساختمان هاي خود را در مكان هايي مي ساختند كه قابل رويت و محسوس بود. يونانيان هر «نشان زيبايي طبيعي» و هر شكل طبيعي منحصر بفردي را احترام مي گذاشتند.
كيهاني: شامل جهان فرادست و كيهان بود؛ آنها تلاش مي كردند تا آن را در ذهن خود دريافت و با هنر خود بيان كنند.
جلوه اول طبيعت مبتني بر دريافتي محسوس بود ، و يونانيان باستان با احترام گذاشتن به عوامل محسوس در طبيعت ، دست به ساخت و ساز مي زدند. آنها از طبيعت محافظت مي كردند و از زمين بكر براي كشاورزي و ديگر امور زندگي بهره مي جستند. علاوه بر آن خانه هاي خود را نيز در امتداد و در هماهنگي با توپوگرافي ، روي تپه ها و كوه هاي كم ارتفاع و با عنايت به بهينه سازي شيوه هاي اجتماعي ،اقتصادي، و نيز كاربرد انرژي بر پا كردند. آنها از قانون و طبيعت در استفاده ي حداقل از انرژي و جلو گيري از اتلاف آن پيروي مي كردند. آنها با دنبال كردن رد پاي بزها و گوسفندان خود مسير بهينه را براي جاده كشي انتخاب مي كردند . آنها نسبت به ديد و مناظر سكونتگاه هاي خود به اماكن مقدس، شرق و غرب بسيار حساس بودند و ساختمان هاي مهم و محوطه هاي مقدس را با دقت نظر مكان يابي مي كردند.«استقرار آتني ساختمان» (شيوه اي كه يونانيان براي ساخت و ساز در ايالت آتيكا ، كه آتن در آنجاست ، به كار مي بردند) طريقه اي از احترام گذاشتن به قوانين طبيعي بود،و برقراري ارتباط منطقي با طبيعت و در ضمن مناظر و قداست جهان آتني را نيز حرمت مي نهاد.
تمدن بشري با تلاش انسان براي ارتباط با طبيعت و فهم آن آغاز شد؛طبيعتي كه براي او به سادگي دريافتني نبود . شايد بتوان گفت كه كل فرايند پيشرفت و تكامل بشري حاصل معاشقه ي او با طبيعت بوده است؛ تلاشي پيوسته براي ارتباط برقرار كردن با اصول و قوانين آن، و به واسطه ي آن ، ارتباط با انسان هاي ديگر.


معماری طبیعی
معماری طبیعی نوعی معماری آمیخته با رنگ است که در اوایل قرن بیستم به عرصه ظهور رسید. معمارانی چون فرانک لوید رایت، آنتونی گادی و رادولف استینر که هر کدام با الهام از طبیعت شیوه ای از این معماری را بنیان گذاشتند. این شیوه معماری به معنای تقلید صرف از طبیعت نیست بلکه در آن خواسته های بشر بعنوان موجودی خلاق و زنده در نظر گرفته می شود، به انسان فردیت می بخشد و به سازگاری انسان با طبیعت پیرامون و مشخصه های فرهنگی وی کمک می کند.
معماری طبیعی از توجه صرف به ابعاد فرهنگی و اجتماعی پا را فراتر گذاشته و جنبه های فیزیکی، روحی و روانی بشر و ارتباط وی با دنیای پیرامون را مد نظر قرار می دهد و در زمانی که معماری روز شدیداْ وابسته به اقتصاد، تکنیک و مقررات است معماری طبیعی این موارد را با ابعاد زیستی، فرهنگی و روحی بشر گره می زند.

اصل و مبدا معماری طبیعی
با خلق شیوه های نوین معماری بسیاری از معماران بر آن شدند که با تلفیق تکنیک های ساختمان سازی و الهام از طبیعت زندگی بشر امروز، معماری طبیعی را بنیان گذاری کنند.
لوئیس سالیوان (1856_1924): اولین فردی که به تجزیه و تحلیل مفاهیم معماری طبیعی پرداخت. وی در مورد طبیعت تحقیقات بسیاری انجام داد که نتیجه آن اصول نقشه کشی این شیوه معماری بود. او همچنین معمار بنای هندسی (شکل مقابل) است.
















معماری ارگانیک

بینش معماری ارگانیک ریشه در فلسفه رمانتیک دارد.رمانتیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی در شمال غربی اروپا بودکه به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش واکنشی در مقابل خرد گرایی عقل مدرن بود. رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی رمانتیک ها به آن بخش از ذهنتوجه داشتند که بیشتر در باره احساس وعواطف بود.درصورتی که برای فلاسفه کلاسیک عقل و منطق اهمیت داشت.

نکته حائز اهمیت این که اکثر فلاسفه رمانتیک شاعر بودند و به تجلیل از طبیعت عواطف وتخیل می پرداختنددر حالی که اکثر فلاسفه کلاسیک ریاضیدان بودند. برای نطریه پردازان قرن نوزدهم آمریکا که به دنبال زیبایی مدرن بودند طبیعت تنها فلسفه صحیح تلقی می شدهنرمند می بایست ترکیبی می ساخت که به موازات طبیعت باشد و پروسه حیات و رشد و توسعه را به صورتی انتزاعی نشان دهد.

رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند.وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد در طبیعت هدایت می کرد او می نویسد :طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است. همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد که قوانین طبیعی خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند که چگونه فرم های آنها یک عملکردی را نشان می دهند و یا خود را با خصوصیات ارگانیسم تطبیق می دهند.

معماری ارگانیک در آمریکا در قرن ۱۹ توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت.اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم درنوشتارها وطرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرمها طبیعی پویا هستند.نیروها وفشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند طرح رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود تصویری از یک شکل زنده است.اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده باشد باید به صورت ارگانیک ساخته شود.اجزا آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت می گیرد. سالیوان از پایه گذاران مکتب شیکاگو ومعماری مدرن درآمریکا بود وی اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت.سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود.یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید.

سالیوان در مورد مصالح می گفت :سنگ و ملات در ساختمان ارگانیک زنده می شود.موضوعی که فرانک لوید رایت شاگرد وی بهتر از هر معمار معاصر دیگری آن را در ساختمان هایش نشان داده است. رایت اگر چه با تکنولوژی مدرن مخالفتی نداشت ولی وی آن را به عنوان غایت و هدف تلقی نمی نمود.به اعتقاد رایت تکنولوژی وسیله ای است برای رسیدن به یک معماری والاترکه از نظر وی همانا معماری ارگانیک بود.

رایت در ۲۰ مه ۱۹۵۳ در تلیسین معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد:

۱- طبیعت: فقط شامل محیط خارج مانند ابرها درختان و حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزا و مصالح آن می باشد.

۲- ارگانیک: به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل وکل نسبت به اجزا است.

۳- شکل تابع عملکرد:عملکرد صرف صحیح نمی باشد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع وقدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است.فرم و عملکرد یکی هستند.

۴- لطافت:تفکر و تخیل انسان باید مصالح وسازه سخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد.همان گونه که پوشش درخت و گل بوته ها شاخه های آنها را تکمیل می کند.مکانیک ساختمان باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس.

۵- سنت: تبعیت و نه تقلید از سنت اساس تفکر معماری ارگانیک است.

۶- تزئینات: بخش جدائی ناپذیر از معماری است.رابطه تزئینات به معماری همانند گل ها به شاخه های بوته می باشد.

۷- روح: روح چیزی نیست که به ساختمان القا شود بلکه باید در درون آن وجود داشته باشد و از داخل به خارج گسترش یابد.

۸- بعد سوم: بر خلاف اعتقاد عمومی بعد سوم عرض نیست بلکه ضخامت و عمق است.

۹- فضا: عنصری است که دائما باید در حال گسترش باشد.فضا یک شالوده پنهانی است که تمام ریتم های ساختمان باید از آن منبعث شود و در آن جریان داشته باشد.

شاهکار معماری فرانک لوید رایت ونظریه ارگانیک را می توان در خانه آبشار در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا دید.موارد طراحی و اجرایی را که رایت برای این خانه ویلایی در نظر گرفته بود می توان درهشت مورد زیر اشاره کرد.

۱- حداقل دخالت در محیط طبیعی

۲- تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هر یک مکمل دیگری باشد.

۳-ایجاد فضاهای بین ساختمان و محیط طبیعی

۴- تلفیق فضای داخل با خارج

۵- نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه های اتاق

۶- استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل بنا چه در خارج بنا

۷- نمایش مصالح به همان گونه که هست چه سنگ چه چوب و یا آجر

۸- استمرار نمایش مصالح از داخل به بنا

از نظر رایت ارگانیک یعنی تلفیق شدن کل مجموعه و در مورد ساختمان ارگانیک معتقد بود: ساخته شده توسط افراد از درون زمین با تمهیداتی که خود در نظرمی گیرند و با توجه به زمان مکان محیط و هدف. از جمله معماران مطرح این سبک در آمریکا در حال حاضر فی جونز است.هرچند معماری ارگانیک بر خلاف کارهای میس و کوربوزیه صورتی جهانی به خود نگرفت ولی با این حال پیروانی در سایر کشورها پیدا کرد.در اروپا می توان از هوگوهرینگ و هانز شارونآلمانی آلوار آلتو فنلاندی وگروه دیستیل در هلند نام برد.در ایران هم می توان در کارهای مهندس هوشنگ سیحون - مهندس پاسبان - مهندس مهرداد ایروانیان نمونه هایی ازاصول طراحی معماری ارگانیک را مشاهده کرد.

ارتباط معماری با ارگانیسم های طبیعی به طور موثر به ۴ مورد محدود میشود:

۱- رابطه ی ارگانیسم ها با محیط خود

۲-وابستگی بین ارگانها با یکدیگر

۳- رابطه ی بین فرم و عملکرد

۴- اصل حیات


رابطه ی ارگانیسم با محیط خود و قیاس آن با معماری

فون هامبولت معتقد است که گیاهان را نباید با توجه به ویژگی های ذاتی طبقه بندی کرد بلکه بر اساس محیط و اقلیم پرورش آن را باید بررسی کرد که در این زمینه بسیار شبیه معماری است. به این ترتیب که معماتری را باید با توجه به موقعیت منطقه ای بررسی کرد نه نوع عملکرد آن ویژگی های محیطی درفرم تاثیر مستقیم دارد به عنوان مثال معابد یونان با معابد ژاپن تقریبا دارای یک نوع عملکرد ولی ساختار و فرم کاملا متفاوتی دارند.

وابستگی بین ارگانها و رابطه ی آن ها با یکدیگر شاید بتوان آن را به مثابه ارتباط بین بخش های مختلف یک ساختمان توجیه کرد به نظر ویکدو ازیر بخش های یک ساختمان را به مثابه دندان های یک حیوان تشبیه کرده است که گویای نوع خاصی از ساختار زنده و روند هضم می باشد و منطبق بر نحوه ی زندگی او شکل یافته و دقیقا هر قسمت تکمیل کننده ی قسمت دیگر است بخشها و ارتباطات بین بخشها بیانگر نوع عملکرد یک بنا می باشد .

اصول معماری ارگانیک:
طبیعت باید داخل بنا، اجزا و مصالح نیز بشود، ارگانیک به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل و کل نسبت به اجزا است.                                              
عملکرد صرف صحیح نمی باشد، بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده و استفاده از ابداع و قدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است. فرم و عملکرد یکی هستند.  
احترام به محیط طبیعی، تلفیق حجم و فرم با محیط طبیعی به کونه ای که هر یک مکمل همدیگر باشند.                                                                         
احترام به فطرت و ذات مصالح، به همان گونه ای که هستند، چه سنگ باشد چه چوب و یا آجر.                                         
استمرار نمایش مصالح از داخل به خارج بنا.
به کار بردن عنصر خط برای بیان بهتر، استفاده از خطوط ساده و مستقیم به جای خطوط منحنی و شکسته.                                                               













بررسی معماری ارگانیک در آمریکا

در قرن 19 توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت و اوج شکوفایی آن را در اوائل قرن 20 در آثار فرانک لوید رایت مشاهده می کنیم. بر اساس نظریه ارگانیک, همه فرم های طبیعی, پویا (دینامیک) هستند. سالیوان به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آمدن در طبیعت بود. برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود, این یعنی اینکه سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید.

                                        
                       
در بينش ارگانيك ، هنرمند مي بايست تركيبي مي ساخت كه به موازات طبيعت باشد و پروسه حيات و رشد و توسعه را به صورت انتزاعي نشان دهد . طبيعت سيستمي از فرم ها و روش هاي به وجود آوردن را خلق مي كند كه مستقيما قابل تطبيق در هنر است . قانون تطبيق پذيري ، قانون زير بنايي طبيعت در تمام ساختارهاست . فرم ارگانيك همان گونه كه از درون رشد مي كند ، شكل مي گيرد . مجسمه سازان قرون وسطي ، گياهان و حيوانات را مطالعه مي كردند تا بفهمند كه چگونه فرم هاي آنها خود را با خصوصيات ارگانيسم تطبيق مي دهند . معماري قرون وسطي نيز كه نمود عمده آن در كليساهاي گوتيك است , در اثر مطالعه ساختار گياهان ، تحول چشمگيري از نظر سازه اي يافت .
                                     

فرانك لويد رايت مطمئنا از خلاق ترين معماران قرن بيستم است . در اوايل قرن بيستم ، در اروپا و آمريكا تكنولوژي به سرعت در حال گسترش بود ، رايت نيز با تكنولوژي مخالفتي نداشت ولي آن را به عنوان هدف نيز قبول نداشت . به اعتقاد وي تكنولوژي وسيله اي است براي رسيدن به يك معماري والاتر ، كه از نظر وي همان معماري ارگانيك است .

فرانك لويد رايت و تاثیر او در معماری ارگانیک

تاثیر رایت در معماری مدرن چندان است که نمی توان معماری او را در یک بخش مورد مطالعه قرار داد. یکی از ویژگیها واحتمالاً مهمترین آنها کیفیتی است که رایت آن را معماری ارگانیک می نامید. مراد رایت از معماری ارگانیک چه بود؟ به اعتقاد گیدیون که قدر آثار رایت را نیک می دانست، این معمار توفیق نیافت با زبان و کلمات به توصیف و توضیح این اصطلاح ساخته و پرداخته خویش موفق شود. پاره ای از اروپائیان نیز تعبیری خاص از معماری ارگانیک دارند که احتمالاً منبع آن همان اندیشه ها و گفتارهای رایت است، ولی آن را بیشتر به معماری عملکردی یا معماری توجیهی تعبیر کردند. اما اگر رایت در تعریف ارگانیک به زبان کلمات توفیق نیافت، تعریف و تعبیر وی از این واژه، یا دقیقتر بگوییم از این کیفیت، در زبان معماری کاملاً موفقیت آمیز و به راستی ستودنی است. این کیفیت در پاره ای از آثار رایت بیشتر متجلی می شود و درخانه آبشار به اوج اعتلا می رسد آن نوع معماری را به عرصه وجـود می آورد که چـون عوامـل طـبیعی مانند سنگ و درخت و گیاه و گـل از درون طبیعـت می شکفد و اصالت و قوت آن نیز در همین از درون شکفتگی و طبیعی بودن آن است. از این رو، در این نوع معماری هیچ تصنعی وجود ندارد و معماری همان است که باید باشد. این تعریف البته این کیفیت را به تعبیر اروپایی آن که در سطور بالا به آن اشاره کردیم نزدیک می کند، زیرا عدم تصنع، در این متن معنایش می تواند این باشد که هیچ فرمی بدون توجیح و دلیل پدید نیامده است و همان گونه که مظاهر طبیعت توجیح پذیرند، برای هر فرم از این نوع معماری، توضیحی می توان فرض کرد.


                                                      
                          
                                                         خانه ابشار اقر فرانک لوید رایت

آنچه در خانه آبشار مفهوم ارگانیک را از مستدل بودن هر جزء یا فرم آن فراتر می برد، نخست پیوستگی طبیعی تمام اجزای آن است و سپس آمیختن آنها با مظاهر طبیعت که این خانه به راستی جزئی از آن شده است. وجود آبشاری روان در دل این ساختمان نه تنها آن را شگفت انگیز و تماشایی می کند، بلکه آن را جزئی از طبیعتی می کند که این ساختمان در میان آن بنا شده است. پاره ای از منتقدان این پرسش را مطرح ساخته اند که آیا آبشار از درون خانه نیز به دید می آید یا خیر؟ جواب این پرسش البته منفی است. اما معماری تا چه اندازه فقط باید در خدمت گروهی خاص و مقصودی معین باشد؟ به معماری باید به عنوان جزئی از محییط نگریست و از این لحاظ، این اثر رایت با توجه به مقصودی که بر معماری مرتبت است پاسخی بس موفقیت آمیز یافته است. اما تازه همین برون ساختمان، همین ارگانیک بودن آن، به درون ساختمان نیز تنوعی دلپذیر داده است. به جای حجمهای واضح و یکنواخت و ملال انگیز، هر گوشه درون این ساختمان داستانی جالب توجه دارد اگر چه آبشار از درون خانه دیده نمی شود، همین شکفتگی از درون که روح و معنای ارگانیک است این داستانهای جالب را پدید آورده است. ونتوری که موضوع تضاد و پیچیدگی را در معماری مطرح می سازد، بی آنکه سخنی از این اثر برجسته رایت به میان آورد، او را ساده گرا و معماریش را معماری روستایی معرفی می کند، اما خود ونتوری چه از نظر تضاد و پیچیدگی و چه از هیچ نظر دیگر در معماری نتوانسه حتی اندکی به آثار رایت نزدیک شود، و این از پاره ای جهات و در موارد متعدد از مشکلات بزرگ معمارانی است که چون ونتوری خود را از قید و بندهای مدرن رسته می بینند. بت شکنی آنها ممکن است و می تواند موجه باشد، اما در سرودن شعرِ آزادی که جانشین این تقید شود موفق نبوده اند.

                                        

آنچه از کیفیت ارگانیک معماری رایت بر می خیزد و به ویژه در خانه آبشار وی مجسم است و برای ما حائز اهمیت بسیار، تندیس گونه بودن آن است. اگر به تعبیر تندیس گری را ترکیب حجمها و بازی فضاهای پر و خالی تعریف کنیم ، خانه آبشار به راستی تندیسی است که در فضا قد بر می افرازد، تندیسی که یکسره ساخته و پرداخته آدمی نیست، بلکه حاصل ترکیب حجمها و فضاهای طبیعی است که به صورت تخته سنگهای خشن و دست نخورده در این ترکیب جلوه گر می شود و نیز حجمهای تراشیده از بتن که صاف و صیقل خورده به نظر می رسند و بخش دیگری از ترکیب را به پدید می آورند. دو دیوار عمودی سنگی(از سنگهای طبیعی تراش خورده و بر هم نهاده شده) در واقع پیوند(rapport) این ترکیب را به وجود می آورند و مظاهر طبیعی ترکیب(سنگهای نخراشیده)و مظاهر ساخته و پرداخته آدمی(حجمها صاف بتنی) را به یکدیگر متصل می سازد . اهمیت این کیفیت تندیسگونه برای ما در این است که همین کیفیت که مدتی در معماری مدرن و از جمله به سبب سبک جهانی به فراموشی سپرده شده بود، دوباره در دهه شصت( و شاید اندکی زودتر، اگر رونشان لوکوربوزیه را ملاک قرار دهیم) از خواب زمستانی خود سر برداشت و در معماری تجلی کرد و اکنون، البته به گونه ای دیگر و به تعابیری متنوعتر، در آثار معماری معاصر ما متجلی است.


رايت بين سالهاي 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپريال را در توکيو طراحي کرد . در اين سالها شديدا تحت تاثير معماري ژاپن بود . ارتباط خانه با محيط ، الهام از طبيعت ، معماري ارگانيک ( ژاپني ) ، سياليت فضاهاي داخلي . دومدرسه معماري شمال و جنوب در شيکاگو و نيومکزيکو ، تاسيس کرد .


                                    
                                                         
در کل مي توان معماري رايت را چنين توصيف کرد : معماري ارگانيک ، ترکيب ساختمان با طبيعت و نه تحميل ساختمان بر طبيعت ، ساختمان بايد در دل تپه ساخته شود و به صورت افقي ( که در رقابت با طبيعت مطرح نشود ) ، مصالح بکار رفته بايد منطبق با همان طبيعت که ساختمان ساخته مي شود باشد . شکل ساختمان بي قاعده و منفصل بندي شده و اين عمل نه تنها بدليل عملکرد ها بلکه به دليل بي قاعده گي طبيعت بستر ساختمان ، توجه به مورفولوژن سايت و توجه به عملکرد و تکنولوژي ساخت ، يکي از شاخصه هاي اصلي در طراحي مسکن رايت آتشگاه در مرکز خانه و تنها عنصر عمودي معماري رايت بود و اين عنصر عمودي بقيه فضاهاي مسکن را سازمان مي داد .
                                    
                                                

کل مي توان معماري رايت را چنين توصيف کرد : معماري ارگانيک ، ترکيب ساختمان با طبيعت و نه تحميل ساختمان بر طبيعت ، ساختمان بايد در دل تپه ساخته شود و به صورت افقي ( که در رقابت با طبيعت مطرح نشود ) ، مصالح بکار رفته بايد منطبق با همان طبيعت که ساختمان ساخته مي شود باشد . شکل ساختمان بي قاعده و منفصل بندي شده و اين عمل نه تنها بدليل عملکرد ها بلکه به دليل بي قاعده گي طبيعت بستر ساختمان ، توجه به مورفولوژن سايت و توجه به عملکرد و تکنولوژي ساخت ، يکي از شاخصه هاي اصلي در طراحي مسکن رايت آتشگاه در مرکز خانه و تنها عنصر عمودي معماري رايت بود و اين عنصر عمودي بقيه فضاهاي مسکن را سازمان مي داد   .
نظريات رايت در مورد معماري ، در سال 1930 ، اصول برنامه ريزي برگرفته شده از کتاب رايت در معماري و دموکراسي :

1- کم کردن ديوارهاي داخلي و ايجاد يک محيطي براي جريان هوا ، نور و چشم انداز به طوري که در کل پيوسته نشان داده شود .
2- هماهنگ ساختن بنا با محيط خارج ( ثابت شده است که سطوح گسترده افقي بهترين وسيله براي ايجاد همبستگي است )
3-پلان آزاد
4- نشان دادن پي ها به صورت سکوي آجري کوتاه براي قرار گرفتن خانه بر روي آن
5- عدم استفاده از مصالح متنوع ، استفاده از مصالح جديد
6- دادن تناسبات منطقي و انساني به تمام درها و پنجره ها
7- رار دادن تاسيسات حرارتي درداخل ساختمان ( آتشگاه در مرکز ساختمان ) تاسيسات روشنايي و لوله کشيها در استخوان بندي ساختمان بطوري که جزئي از پيکره ساختمان باشد .
8- مبلمان ساختمان به عنوان عناصر ارگانيک معماري و طرح آنها از بنا و الهام گرفته از آن باشد .
9- حذف تزئينات ( دوره هاي معماري ) حذف ظرايف کاريها
منبع الهام کارهاي رايت : هنر و صنايع ( هنر و پيشه ) - ساختمانهاي ژاپني - مکتب شيکاگو










طبیعت کویر
هنرمند ايراني ابزارهاي خود را با توجه به طبيعت در اختيار مي گيرد و او كسي است كه هم بركار خود واقف است و هم بر آئين طبيعت حكم ميكند.
باز هم ما در كوير همان ارزشها و همان ويژگي را داريم كه در مبحث معماري كوير عنوان شد.اما ابتكاري كه معمار هنرمند ايراني براي توافق و هماهنگي با اين ويژگي هاي كوير انجام داده است .استفاده از حياط مركزي است كه اين حياط مركزي با توجه به نوع عملكرد خود فضاهاي مختلفي را دراطراف خود شكل مي دهد. فضاهايي كه در اطراف حياط مركزي شكل مي گيرد در مس ج د داراي ارزش يكساني نيستند حال آنكه در مدرسه و كاروانسرا تقريبا ارزشي يكسان دارند.
حال ما در اين بحث و تحقيق عناصر و ارزش هاي پايدار را در معماري حياط مركزي مورد بررسي قرارميدهيم و علت اينكه معماري حياط مركزي اهميت پيدا كرده است را مورد بررسي قرار ميدهيم:
همان طور كه مي دانيم معماري ا يراني معماري است كه كاملا از بطن سنت برمي خيزد و سنت نيز همانطبيعت است بنابراين هم داخل و هم خارج آن حائز اهميت است . خارج به اين علت كه در ارتباط باطبيعت است و داخل به خاطر ارتباط مستقيم با انسان كه او نيز يكي از قوانين طبيعت است و به گونه اي ديگر معماري پايدار است كه گوياي ارزش هاي نهفته در آن باشد . ارزشهاي كه باعث شده است اينفضاها به ظاهر زيبا، جاودانگي دائم داشته باشند . براي پيدا كردن مفاهيم و ارز ش هاي پايد ار معماري حياط بايد به بطن آن وارد شويم و اصول هر چيز را به اصل آن برگردانيم.
انسان در حكم نمادي از جانب الله است و هر چيزي براي او نماد و حكم چيزي را دارد و براي او ارزشخاصي دارد.
انسان در خا ك مأواي خو د - زندگي مي كند و او در زمين مركز هر چيزي است چون نم اد خداست وخدا نيز مركز هرچيزي است.
انسان از طبيعت اطراف خود كه براي او نمادي از حق است استفاده كرده و به گونه اي آنها ر ا درمعماري خود به كار ميبرد تا اين طبيعت او را به اصل و حق راهنمايي كند.

                              
پيوند با طبيعت بيرون:
هنرمند ايراني با توجه به اين موضوع كه انسان چند روزي در اين دنيا زندگي مي كند و بعد به اصل خود باز م ي گردد بنابراين فضا كه نماد هستي است و به او جهت مي دهد را ايجاد مي كند و اين فضا را مطابق با جهان جاويد براي اين زندگي چند روزه براي خ ود مي سازد. او براي اين منظور و ايجاد فضا در ابتدا فضاي مركزي را با ديوارهايي حايل مي كند كه علاوه بر اينكه خود را از آسي ب هاي جوي بيرون حفظ ميكند ( باد، امنيت و ...( د رمرحلة بعدي ارزش كاربري پيدا ميكند.حال با اين شكل گيري انسان در آن مركز كه در واقع خود اوست سعي مي كند طبيعت را قرار دهد تا هر لحظه و هر زمان خود انسان را به او ياداور شود.

الهام از طبیعت کویر در معماری
معماري كوير در حقيقت معماري است كه سربرآورده از دل كوير باشد ، برگرفته از طبيعت كوير وارزشهاي حاكم بر آن- معماري در كوير وقتي پايدار است كه اصول حاكم بر كوير را نقض نكند.اين ارزش ها و اصول چه در معماري جهان و چه در معماري ايران اصولي مشترك است . زيرا طبي عت كوير يكي است ولي نحوة برخورد معماران به خاطر وجود فرهنگي هاي متفاوت ، شكل متفاوتي ميگيرداما در هر صورت ماهيت آنها يكسان است زيرا ماهيت آنها چيزي جز كوير نيست.
نمونه هايي از معماري كوير در جهان
1. مركز هنرهاي زيباي نيلسون:   NELISON Fine ARTS Center
پروداك بهتر از هر معمار آمريكايي ديگر ، بيابان را ساكت و آرام مشاهده كرده است و بهتر از هرمعماري ديگري ارز ش هاي كوير را در ساختمان خود به كار برده است او اين مركز هنري را به گونه اي طراحي كرده است كه آدم گويي به يك خانة سرخپوستي در داخل شهر وارد ميشود.
                          
ديوارهاي گچي طوري روي هم قرار گرفته اند كه انگار لايه اي از شن روي لايه اي ديگر نشسته است واين همان حد فاصل زمين و آسمان است و از لايه هاي شني كه با باد به حركت درميآيند الهام گرفته شده است كه به راحتي در نما قا بل حس اس ت . او در اين اثر هم به زمين توجه كرده است و هم به آسمان.
                                   

معمار با توجه به صلابت كوير براي سبك كردن آن حفره هايي در جدارة خارجي به كار برده است كه نور خورشيد را به داخل زيرزمين ميكشاند.          
                                    
                                    

او براي هماهنگي با طبيعت از تزئ ينات اضافي اجتناب مي كند و اين خصلت كوير كه برهنه و خالصاست را رعايت ميكند.
او حتي از تفكرات گذشته نيز الهام مي گيرد و راهروهاو مسيرهايي زيرزميني را در عين ك اربردي كه دارند ايجاد ميكند و اين مسيرها در عين هدفمندي به راحتي بازديدكنندگان را هدايت ميكند.
او حتي فقدان عنصر آب در كوير را نيز جبران مي كند و در قلب مركز آب را به جريان درمي آورد.ارزشي كه در معماري كوير ارزشي خاص دارد حتي با تغيير رنگ محسوس در بافت و زمينه ، ايجادفضايي باران خورد ه را ايجاد م يكند . گويي از اين ويژگي كوير(سراب ) بهره برده ا ست . (باز هم نمايش يكي ديگر از واقعيتها به گونهاي كاملا معمارانه).
                                   
پروداك حتي براي ارتباط به آسمان و اوج از يك دروازه استفاده م ي كند كه در عين عملكردي كه براي هدايت بازديدكنندگان دارد آسمان را در بنا دخالت ميدهد. در اين باره ما شاهد تابعيت شكل از عملكرد هستيم با حفظ طبيعت و شكل هاي حاكم بر آن در اين بنا حتي از سنت نيز تبعيت شده است اين تبعيت به معني تكرار نيست.
                              

2. كتابخانه لاس و گاس (موزة ديسكاوري ( آنتوني پروداك
او در اين اثر به بهترين شكل ممكن از قوس و رنگ هاي بياباني كمك گرفته است . او در اين اث ر از
تركيب احجام براي ايجاد سايه ) آرزوي بسيار مهم در كوير ) استفاده كرده است و حتي از درختان نخل
براي ه دايت مراجعه كنندگان بهره برده است . او در اين بنا از سيمان به رنگ استخواني كم رنگ و
ديوارهاي سنگي قهو ه اي مايل به زرد و قرمز استفاده كرده و به گونه اي يادآور حس خشت و گل پختة
بياباني شده است. و آب نيز همان عنصر با ارزش كوير در دل آن به كار رفته است.


                        
معمار براي مقابله با آفتاب شديد نيز بر بعضي از حياط ها از پوشش استفاده كرده است و اين معمار ازحياط مركزي نيز به وفور در قسمت هاي مختلف بنا استفاده كرده است به گونه اي بر حياط مركزيسايهاي ايجاد كرده است و دما را كنترل كرده است.
او همچنين بعضي از پنجره ها را با سايه بانهاي فلزي پوشانده كه از ورود آفتاب جلوگيري مي كند . اوهمچنين براي اينكه با گرماي شديد و سرماي شديد زمستان نيز مبارزه كرده باشد بافتي متراكم به وجودآورده است بافتي كاملا سنگين و پنجره ها نيز اكثرابه سمت حياط هاي مركزي باز م ي شود . و ابعاد به نسبت كوچكتري دارند.

                                  
                                  

او براي اتصال ساختمان خود به آسمان از يك نيم استوانه استفاده م ي كند و ه م چنين از فر م هاي كه دركوير يافت ميشود.
و باز عنصر آسمان در اثر دخالت دارد.
                                   
                                   

3. خانة سايه(پروداك(
با توجه به بررسي اين سه نمونه مي توان به اين نتيجه رسيد كه معماري كوير داراي ويژگي هاي زير است:
1. تخت و مسطح بودن ساختمان
2. بافت فشرده
3. استفاده از عنصر گرانبهاي كوير)آب(به عنوان قلب ساختمان
                                          

4. استفاده از فضاي مركزي كه توس ط ديوارهايي حايل شده است تا از شنهايي كه در اين منطقه وجود
دارد جلوگيري كند.
5. استفاده از حداقل بازشوها در نماي خارجي
6. ارتباط با زمين و آسمان به گونهاي مشخص.

معماري كوير در ايران
كوير در ايران گنجينه اي از معماري است . گنجينهاي كه الما س هاي آن با خمي رماية وجودي)خاك(
به دست هنرمند با ذوق و تواناي ايراني شكل گرفته است.
هر چند كه اين معماري ها تقريبا شكل ثابتي به خود گرفته اند اما يكي از ويژگي هاي آن عملكرد چند
جانبهاي است كه اين معماريها دارند)خانه- مدرسه- مسجد و...)
اما اگر نيك بنگريم در عين اينكه اين بناها فرم و شكل ثابت دارند اما بايد دانست كه درون هر كدام  ارزشهايي نهفته ا ست . در شكل گيري معماري سنتي ايران اصول سنت و عرفا ن نقش بسزايي در شکل
گيري آن داشته است.
معماري ايران همچون درختي تناور است با ريشه هايي سخت در خا كي تغييرناپذير )طبيعت تغيير نمي -
كند.( اين خاك تغييرناپذير در واقع حاوي همان ارزشهايي است كه براي انسان سنتي اهميت دارد.
صنعتگر هنر ايراني در همه مراحل زنگي خود تحت تأثير شريعت )اصول الهي( بوده است و اصول الهي
نيز همان اصول حاكم بر طبيعت است بنابراين معماري ايراني نيز باز برگرفته از طبيعت است.
و...


کلمات کلیدی مرتبط:
پاورپوینت ,بررسی ارتباط طبيعت و معماري , ,ارتباط طبيعت و معماري ,معماري ارگانيك، ,طبيعت و پتانسيلي , , ,مقدمه: , , , , ,
مقالات مرتبط در این دسته
پاورپوینت بررسی آب و معماری - تقارن در معماری
پاورپوینت بررسی لانه عنکبوت موریانه مرغ مگس خوار- انسان، طبیعت، معماری
پاورپوینت بررسی آب و معماری - انسان، طبیعت، معماری
دانلود, بررسی معماری الهام گرفته از طبیعت, پاورپوینت
دانلود, بررسی سازه های برگرفته از طبیعت (آرشیتکت : سانتیاگو کالاتراوا), پاورپوینت
دانلود, بررسی انسان،طبیعت،معماری مورچه, پاورپوینت
دانلود, بررسی رابطه خفاش و معماری, پاورپوینت
مطالعات بررسی سبک بیونیک در معماري
بررسی الهام از طبیعت در معماری ، پاورپوینت
پاورپوینت بررسی و تحلیل معماری فراکتال
پاورپوینت بررسی الگوهای معماری و طبیعت
پاورپوینت بررسی نقش آب در معماری
دانلود تحلیل جزوه معماری با طبیعت در گذر زمان- دکتر بهبهانی،PDF
دانلود تحلیل گل‌‌های فصلی و دائمی(مورد استفاده در فضای باز و سبز)،پاورپوینت
دانلود تحلیل گیاهان پوششی،پاورپوینت
دانلود تحلیل گیاهان رونده،پاورپوینت
دانلود تحلیل انسان، طبیعت، معماری با موضوع معماری سبز؛ بام سبز،پاورپوینت
پاورپوینت بررسی معماری بیونیک - انسان، طبيعت و معمارى
پاورپوینت رایگان بررسی رابطه معماری ، انسان و طبیعت
پاورپوینت انعکاس طبیعت در معماری ، در هنر انتزاعی و رئالیستی




:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 14 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: